پرونده ویژه اخلاق و قانون

پرونده ویژه اخلاق و قانون (7)

دوشنبه, 27 مرداد 1399 04:53

سوگند،علت محدثه سمت های اساسی

نوشته شده توسط

سوگند،علت محدثه سمت های اساسی

[به قلم دکتر سید احمد حبیب نژاد]

 

هرچند در سپهر حقوق اسلامی سوگند دارای کارکردهایی در حوزه هایی مانند ادله  اثبات دعوا  می باشد ولی در حقوق عمومی  سوگند وارد عرصه حکمرانی گردیده و  قانون اساسی ایران سوگند  را به عنوان شرط درونی مناصب و پست هایی مهم  و حیاتی مطرح کرده است.  رییس جمهور و نمایندگان مجلس  هر دو باید در آغاز رسمی کار خود سوگند ادا نمایند که متن سوگند نامه آنها دارای ماهیت و آثار مهمی  می باشد از جمله : 

 

الف-سوگند رییس جمهور و نماینده ، هر دو ، سوگند شرعی الزام آور است و اصلا ماهیتی  تشریفاتی  ندارد. 

 

ب-سوگند رییس جمهور و نماینده ، هر دو ،جزیی ضروری و بایدی از فرآیند تصدی پست و منصب می باشد و قبل از ادای سوگند ، صاحب آن منصب نمی گردند و به تعبیر دیگر سوگند ، شرط  تصدی پست نمایندگی و ریاست جمهوری است. 

 

ج- در مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی به شرط بودن سوگند برای تصدی  مناصب هم اشاره شده به گونه‌ای که یکی از اعضای آن مجلس می‌گوید: «این موضوع را هم تذکر دهید که هر نماینده‌ای این سوگند را یاد نکرد از نمایندگی ساقط است»، شهید بهشتی در تایید این مطلب می‌گوید: «این دیگر معلوم است».  

 

د-محتوای سوگند در اصول  شصت و هفتم  و صد و بیست و یکم  محتوایی عمیق ، اساسی و مهم دارد که ناظر بر وظایف و مسولیت های  سنگین سوگند خورندگان  می باشد؛ تعهداتی مانند امانتداری ، تقوی ، ایمان، دفاع از قانون اساسی ،پاسداری از دستاوردهای نظام ،پایبندی به حقوق ملت ، ترویج دین و اخلاق ،پشتیبانی از حق و گسترش عدالت و... 

 

شاید بتوان گفت اصول مهم و چارچوب کلان تعهدات سمت نمایندگی و ریاست جمهوری -که می توان برای مناصب دیگر نیز جاری و ساری دانست -در اصول مربوط به سوگندهای قانون اساسی به روشنی مشخص شده است و نقشه راه کارگزاران می باشد. 

 

ه- معمولا از سوگند های قانون اساسی به عنوان نماد  یک امر اخلاقی  که تنها دارای ضمانت اجرای درونی می باشد یاد می کنند اما  می توان علاوه بر اثر شرعی حنث سوگند که در کتب فقهی به آنها اشاره شده است  چند اثر حقوقی را می توان  در نظر گرفت: 

 

اولا عدم ایراد سوگند  مانع انتقال منصب به نماینده یا  رییس جمهور می شود. 

 

ثانیا با توجه به اینکه  قاعده تحلیف از قواعد امری و  الزامی  می باشد  حنث و شکستن سوگند از طریق زیر پا گذاشتن  مفاد تعهدات مندرج در سوگند نامه می تواند موجب از دست رفتن سمت  گردد  زیرا همچنانکه سوگند به عنوان  علت محدثه برای مناصب می باشد همانگونه نیز به عنوان شرط مبقیه عمل کرده و با از بین رفتن شرط – حنث سوگند – مشروط علیه –منصب و سمت – نیز از بین خواهد رفت.

 
عنوان مقاله: ملاحظاتی پیرامون «اعلامیه جهانی اخلاق زیستی و حقوق بشر» (9 صفحه)
نویسنده : قربان نیا،ناصر
چکیده :
زمینه:امروزه فناوری زیستی هم در سطح ملی و هم در سطح بین المللی توسعه یافته است.در پرتو سرعت پیشرفت فناوری زیستی،احترام به اصول اخلاق‌ زیستی هم به یک ضرورت تبدیل شده است.اعلامیه حقوق بشر و برنامه عمل وین(3991)در بند یازده تصریح می‌کند:«پیشرفت خاص،به ویژه در طب‌ زیستی و علوم حیاتی و در فناوری اطلاعات ممکن است به طور بالقوه عواقب نامطلوب برای تمامیت،کرامت و حقوق انسانی افراد داشته باشد و[ازاین‌رو] درخواست می‌کند برای تضمین احترام کامل به حقوق بشر و منزلت انسانی در این حوزه‌های مورد توجه جهانی،همکاری بین المللی صورت گیرد.»کنفرانس‌ عمومی یونسکو در حوزه‌های مرتبط با اخلاق زیستی اقدامات قابل توجهی مبذول کرده است.اعلامیه جهانی ژنوم انسانی و حقوق بشر و اعلامیه بین المللی‌ داده‌های ژنتیک انسانی،دو اعلامیه صادره توسط یونسکو هستند که از اتقان،انسجام،شفافیت و جامعیت برخوردارند. نتیجه‌گیری:اعلامیه جهانی اخلاق زیستی و حقوق بشر،ایراداتی دارد که از آن جمله می‌توان به ضعف ساختاری،بی‌توجهی به تعهد اشخاص حقیقی، ضعف در بیان اهداف،تبیین نادرست اصول حاکم بر اخلاق زیستی،نقص در بیان اصل عدم تبعیض و اهتمام مفرط به رضایت آزادانه اشاره نمود.مقدمه، قلمرو و اهداف اعلامیه به درستی تبیین نشده است.اصول بنیادین اخلاق زیستی می‌بایست به نحو شفاف و محققانه بیان گردد.اعلامیه به تعهد اشخاص‌ حقیقی،کم توجهی نموده و منحصرا دولت‌ها را مخاطب قرار داده است.یکی دیگر از مهمترین اشکالات اعلامیه،عدم توجه به امکان تحدید اراده در پرتو کرامت انسانی است.
کلمات کلیدی :
اخلاق زیستی،حقوق بشر،علوم زیستی،کرامت انسانی
اخلاق در علوم و فناوری » شماره 10 (صفحه 131)

ملاحظاتی ‌ ‌‌‌پیـرامون‌ «اعلامیه جهانی اخلاق زیستی و حقوق بشر»

دکتر ناصر قربان‌نیا*

گروه حقوق،دانشگاه مفید،قم

چکیده

زمینه:امروزه‌ فناوری‌ زیستی هـم در سـطح مـلّی و هم در سطح بین المللی توسعه یافته است.در پرتو‌ سرعت پیشرفت فناوری زیستی،احترام به اصول اخـلاق زیستی هم به یک ضرورت تبدیل‌ شده است.اعلامیه حقوق بشر‌ و برنامه عمل ویـن(3991)در بند یازده تصریح مـی‌کند:«پیشرفت خـاص،به ویژه در طب زیستی و علوم حیاتی و در فناوری اطلاعات ممکن است به طور بالقوه عواقب نامطلوب برای تمامیت،کرامت و حقوق انسانی‌ افراد داشته باشد و[ازاین‌رو] درخواست می‌کند برای تضمین احترام کامل به حقوق بـشر و منزلت انسانی در این حوزه‌های مورد توجه جهانی،همکاری بین المللی صورت گیرد.»کنفرانس عمومی یونسکو در حوزه‌های مرتبط‌ با‌ اخلاق زیستی اقدامات قابل توجهی مبذول کرده است.اعلامیه جهانی ژنوم انسانی و حقوق بشر و اعلامیه بـین المـللی داده‌های ژنتیک انسانی،دو اعلامیه صادره توسط یونسکو هستند که از اتقان،انسجام،شفافیت و جامعیت‌ برخوردارند.

نتیجه‌گیری:اعلامیه جهانی اخلاق زیستی و حقوق بشر،ایراداتی دارد که از آن جمله می‌توان به ضعف ساختاری،بی‌توجهی به تعهد اشخاص حقیقی، ضعف در بیان اهـداف،تبیین نـادرست اصول حاکم بر‌ اخلاق‌ زیستی،نقص در بیان اصل عدم تبعیض و اهتمام مفرط به رضایت آزادانه اشاره نمود.مقدمه، قلمرو و اهداف اعلامیه به درستی تبیین نشده است.اصول بنیادین اخلاق زیستی می‌بایست بـه نـحو‌ شفاف‌ و محققانه بیان گردد.اعلامیه به تعهد‌ اشخاص‌ حقیقی،کم‌ توجهی نموده و منحصرا دولت‌ها را مخاطب قرار داده است.یکی دیگر از مهمترین اشکالات اعلامیه،عدم توجه به امکان تحدید اراده در‌ پرتو‌ کرامت‌ انسانی است.

کلید واژه‌ها:

اخلاق زیستی،حقوق بشر،علوم زیـستی،کرامت انسانی.

سرآغاز

پیـشرفت‌ در‌ زیـست‌شناسی،پزشکی و علم ژنتیک و ضرورت اهتمام بـه رهـنمودهای اخـلاقی و اوامر قانونی منجر به توسعه اخلاق زیستی گردیده‌ است.اخلاق‌ زیستی‌ از سوء استفاده‌های احتمالی و عواقب نامطلوب برای تمامیت،شأن منزلت‌ و حقوق انسان پیـشگیری مـی‌کند و رعـایت آن می‌تواند تضمین نماید که پیشرفت علمی و فناوری در خـدمت‌ بـشریت‌ قرار‌ گیرد و حقوق بشر،منزلت انسان و آزادیهای اساسی او را نقض‌ نکند.‌ امروزه فناوری زیستی هم در سطح ملی و هم در سطح بین المـللی تـوسعه یـافته است.در‌ پرتو‌ سرعت‌ پیشرفته فناوری زیستی،احترام به اصول اخلاق زیـستی هم به یک ضرورت تبدیل‌ شده‌ است.در‌ بسیاری از کشورها کمیته‌های ویژه ملی به منظور توجیه،مشاوره و تهیه مقرراتی در ایـن‌ زمـینه‌ ایـجاد‌ شده است‌1.در سطح بین المللی گروه مشاورین اخلاق فناوری زیستی،توسط کـمیسیون اروپایـی تشکیل گردیده‌ و یونسکو کمیته بین المللی اخلاق زیستی را ایجاد نموده است 1.کمیسیون حقوق بشر‌ در‌ قطعنامه‌ 5991/28 خـود در زمـینه حـقوق (*)نویسنده مسئوول:نشانی الکترونیکی: ghobannia این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

اخلاق در علوم و فناوری » شماره 10 (صفحه 132)

بشر و اخلاق زیستی،نیاز‌ به‌ تهیه اخلاق مربوط به علوم حـیاتی در سـطح مـلی و بین المللی،همچنین نیاز‌ به‌ همکاری‌ بین المللی به منظور تضمین انتفاع بشریت از علوم حـیاتی را مـورد تـأکید قرار داده‌ است.

اتحادیه اروپایی و شورای اروپا نقش فعالی در پیشرفت اخلاق زیستی در‌ سطح‌ منطقه‌ای‌ ایفاء مـی‌کند.در سـال 6991 کمیته وزرای شورای اروپا مقاوله‌نامه حمایت از حقوق بشر و کرامت‌ انسانی‌ را‌ با توجه به کاربرد زیـست‌شناسی و عـلوم پزشـکی به تصویب رساند.این مقاوله‌ نامه،حاوی‌ اصول مهمی است.چنانکه،در ماده 2 تصریح می‌کند منافع و رفاه بـشریت بـاید بر منافع جامعه و نیز‌ علم غلبه داشته باشد.هر گونه مداخله در زمینه سلامتی،از جـمله تـحقیق بـاید‌ مطابق‌ الزامات و معیارهای حرفه‌ای مربوط انجام گیرد.

از‌ جمله‌ اصولی که به عنوان اصول اخلاق زیستی‌ در‌ ایـن مـقاوله‌نامه تعبیه شده است عبارتند از:الزام به کسب رضایت آزادانه و آگاهانه‌ از‌ فرد در برابر هـرگونه مـداخله‌ در‌ زمـینه سلامت‌ وی،احترام‌ به‌ زندگی خصوصی افراد،ممنوعیت اخذ عضو از‌ یک‌ فرد زنده برای پیوند مگر بـرای کـمک بـه درمان دریافت‌کننده،ممنوعیت کسب درآمد‌ از‌ جسم انسان و اجزاء آن.

در‌ میان اسناد حقوق بشری،یک‌ سـند‌ الزامـ‌آور و یک اعلامیه پر‌ اهمیت،حکمی‌ را در خود دارند که با اخلاق زیستی مرتبط است.ماده 7 میثاق بین‌ المللی‌ حقوق مـدنی و سـیاسی پس‌ از‌ تصریح‌ بر این‌که«هیچ کس‌ نباید‌ به شکنجه یا مجازات‌ و رفتار ظـالمانه،خوارکننده و یـا غیرانسانی محکوم گردد»اشعار می‌دارد:«به ویژه هیچ فـردی نـباید بـدون رضایت‌ مجبور‌ گردد که مورد آزمایشات عـلمی و پزشـکی‌ قرار گیرد»2‌ و 31.

اعلامیه حقوق بشر و برنامه عمل وین در بند 11 خود در این باره حـکم روشـنی دارد:«پیشرفت‌های خاص به‌ ویژه‌ در طـب زیـستی و علوم حـیاتی‌ و در‌ فـن‌آوری‌ اطـلاعات‌ ممکن است به‌ طور‌ بالقوه عـواقب نـامطلوب برای تمامیت،کرامت و حقوق انسانی افراد داشته باشد و[از این‌رو]درخواست می‌نماید برای تضمین‌ احـترام‌ کـامل‌ به حقوق بشر و منزلت انسانی در‌ ایـن‌ حوزه‌های‌ مورد‌ توجه‌ جـهانی،همکاری‌ بـین المللی صورت گیرد»4.

کنفرانس عمومی یـونسکو نـیز در حوزه‌های مرتبط با اخلاق زیستی اقدامات قابل توجهی مبذول داشته است.کنفرانس در نوامبر 7991 اعـلامیه جـهانی ژنوم انسانی‌ و حقوق بشر5و در اکـتبر 3002«اعـلامیه بـین المللی داده‌های ژنـتیک انـسانی‌6را به تصویب رسانده اسـت.از حـیث شکل و محتوا کمترین ایراد را می‌توان بر این دو اعلامیه وارد کرد مگر‌ از‌ منظر بنیادهای نظری کـه بـر آن مبتنی شده‌اند.با پذیرش مبانی مورد قـبول تـدوین‌کنندگان 2 اعلامیه،جای ایـراد چـندانی بـاقی نمی‌ماند. اما اعلامیه‌ای کـه در تاریخ 91 اکتبر 5002 میلادی به‌ اتفاق‌ آرا به تصویب کنفرانس عمومی یونسکو رسیده است و به«اعلامیه جهانی اخـلاق زیـستی و حقوق بشر»7مرسوم است،دارای ایرادات محتوایی و شـکلی اسـت،درحالی‌که انـتظار‌ مـی‌رفت‌ بـسان دیگر اعلامیه‌های مـصوب کـنوانسیون‌ از‌ اتقان،انسجام،شفافیت و جامعیت برخوردار باشد.

در این مقاله به بررسی مهمترین ایرادهای وارد بر این اعلامیه می‌پردازیم:

1-عنوان اعلامیه:

بی‌گمان تدوین‌کنندگان با تـحقیق و بـررسی‌ دقـیق‌ برای اعلامیه، عنوان برگزیده‌اند،ولی‌ عنوان‌ برگزیده نـادرست یـا دسـت کـم مـبهم مـی‌نماید.در چنین عنوانی که در زبان انگلیسی بسیار رایج است و در فارسی هم کاربرد دارد،قصد آن است که دو چیزی که با ẓandẒ‌ و یا «و»همنشین می‌شوند،باهم سنجیده شوند،نسبت آن دو بررسی شود،یا یکی از منظر دیـگری مورد بررسی قرار گیرد.

اخلاق در علوم و فناوری » شماره 10 (صفحه 133)

مثلا وقتی می‌گوییم«حقوق بشر و حقوق بشردوستانه»می‌خواهیم نسبت آن دو را باهم بسنجیم،وقتی«دین و حقوق‌ بشر»را بکار‌ می‌بریم،می‌خواهیم بررسی کنیم دین و حقوق بشر چه نگاهی به یکدیگر دارند،وقتی عنوان«حق حیات و مجازات اعدام»را‌ بـرمی‌گزینیم مـی‌خواهیم بحث کنیم آیا حق حیات با مشروعیت مجازات اعدام‌ سازگار‌ است‌ یا با ممنوعیت آن ملازمه دارد وقتی نام«ژنوم انسانی و حقوق بشر»را بر اعلامیه‌ای می‌نهیم،قصد داریم تحفظات ‌‌نظام‌ حقوق بشر را نـسبت بـه دست‌ورزی،استفاده، پژوهش و...در امر ژنوم انسانی بیان کنیم.اما‌ عنوان‌ منتخب‌ برای این اعلامیه نه این معنا را دارد و می‌تواند داشته باشد و نه معنای‌ روشن و قابل فـهم دیـگر.برپایه آنچه از ترکیب«اعلامیه جهانی اخلاق زیـستی و حـقوق‌ بشر»می‌فهمیم،باید مراد این باشد‌ که‌ چه نسبتی میان اخلاق زیستی و حقوق بشر وجود دارد،یا حقوق بشر چه نگاهی نسبت به اخلاق زیستی دارد و یا بـالعکس.ولی مـتن اعلامیه نشان می‌دهد کـه هـیچ یک از این‌ سه امر مراد نیست.

آنچه را که تدوین‌گران اعلامیه اراده کرده‌اند عبارت است از بررسی ارتباط و نسبت سه امر با یکدیگر:علوم و مسائل زیستی،اخلاق و حقوق بشر.در واقع اعلامیه می‌خواهد‌ به‌ نوعی،اخلاق از یکسو و قـواعد حـقوق بشر را از سوی دیگر بر حوزه‌های پزشکی،علوم زیستی و فنّاوریهای مربوط،حاکم سازد.بنابراین،به نظر می‌رسد چیزی مانند عنوان ذیل مناسب اعلامیه است تا کاملا‌ گویا‌ و مطابق با متن باشد:

«اعلامیه جهانی علوم زیستی،اخلاق و حـقوق بـشر»و یا«اعلامیه صـیانت از اخلاق و حقوق بشر در به کارگیری پزشکی،علوم زیستی و فناوریهای مرتبط با آن»

2-مقدمه اعلامیه:

مقدمه اعلامیه هرچند زیباتر از متن اصلی اعـلامیه تنظیم شده است، اما از جهاتی دارای ایراد به نظر می‌رسد:

الف)مقدمه بسیار مـفصل اسـت و چـنین روشی در اعلامیه‌نویسی مألوف‌ و متعارف‌ نیست.اعلامیه‌ها و کنوانسیون‌های بین المللی‌ مقدمه‌ای‌ با‌ این تفصیل ندارند.حتی اعلامیه 3991 حقوق بشر و بـرنامه ‌ ‌عـمل وین که تقریبا اغلب حوزه‌های حقوق بشر را در خود دارد‌ و مفصل‌ترین‌ متن را در بین اعلامیه‌ها و مـعاهدات حـقوق‌ بـشری‌ به خود اختصاص داده است،مقدمه‌ای بسیار کوتاهتر دارد.

ب)در مقدمه اعلامیه همانند قوانین اساسی کشورها،بنیادهای نظری، اصـول موضوعه‌ی مورد‌ اتفاق‌ و نیز آرمان‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد. درست است که در‌ مـقدمه اعلامیه‌ها و معاهدات به اسـناد بـین المللی اشاره می‌شود،ولی به مهمترین و مرتبطترین آن‌ها نه به تمام‌ اسناد‌ سابق‌ التصویب.ولی در مقده این اعلامیه گویا هیچ سندی نادیده گرفته نشده‌ است.در‌ مقدمه حتی از اسنادی یاد شده است که هـیچ ربطی با اخلاق زیستی،علوم زیستی،پزشکی و فناوریهای‌ مربوط‌ ندارد.‌ به نظر می‌رسد باید تنها اسنادی مورد اشاره قرار گیرد که ارتباطی‌ با‌ متن‌ اعلامیه دارد و یا مثلا اگر ماده خاص و یا اصلی مـهم مـورد تاکید‌ در‌ یک‌ سند خاص(مثلا اصل عدم تبعیض)مورد توجه است،به نحو روشن و شفاف به همان ماده‌ یا‌ اصل اشاره شود.

ج)پاره‌ای از امور که جزء مسائل اصلی مورد تأکید در‌ متن‌ اعلامیه‌ است،در مـقدمه نـیز آمده است و این خلاف روشن معقول و متعارف مقدمه نویسی‌ است.مثلا‌ در مقدمه بر اصل آزادی علوم و پژوهش و نقش آن در بهبود‌ کیفیت‌ زندگی‌ و نیز عدم جواز بی‌توجهی به کرامت انسانی و احترام جهانی نـسبت بـه حقوق بشر‌ و آزادایهای اساسی در خلال پیشرفت‌ها تأکید شده است،درحالی‌که یکی از مسائل اصلی‌ اعلامیه‌ است.

اخلاق در علوم و فناوری » شماره 10 (صفحه 134)

جای این حکم مهم که«تنوع فرهنگی به عنوان منبع تبادل،نوآوری و خلاقیت برای بشر ضروری است‌ و به‌ مـفهومی مـیراث مـشترک بشریت محسوب می‌شود،ولی این تـنوع نـباید حـقوق بشر و آزادیهای‌ اساسی او را مخدوش سازد.»در متن اعلامیه است،نه مقدمه.درحالی‌که در مقدمه آمده است.همچنین است تأکید بر‌ همکاری‌ بین المللی و نیز استفاده بـدون تـبعیض تـمام افراد بشر از دستاوردهای‌ علوم‌ زیستی که مقدمه جـای مـناسب برای آن‌ نیست.

د)به‌ نظر می‌رسد در مقدمه این اعلامیه مناسب‌ است‌ به ارزشهای مورد اتفاق ادیان و مذاهب در حوزه علوم و مـسائل زیـستی‌ و نـیز اصول و ارزش‌های اخلاقی‌ بویژه‌ با توجه‌ به‌ شأن‌ فرهنگی یـونسکو اشاره شود.

3-قلمرو اعلامیه

به‌ نظر‌ می‌رسد افزون بر ضرورت ارائه تعریفی از اخلاق و علوم زیستی، لازم‌ است‌ دامنه علوم زیستی نیز بـه طـور‌ شـفاف تعیین گردد،در حالی‌ که‌ اعلامیه نه تنها تعریفی از‌ علوم‌ زیستی بـه دسـت نداده،دامنه آنرا نیز روشن نکرده است.

صرف‌نظر از این نکته،اشکال‌ اساسی‌ به بند 2 ماده 1 اعلامیه‌ وارد‌ است.این بند تـصریح‌ مـی‌کند:«این‌ اعـلامیه دولت‌ها را مخاطب‌ قرار‌ می‌دهد...»بنابراین در این اعلامیه به سبک و سیاق کنوانسیون‌های حقوق بـشری،دولت‌ها مـخاطب قـرار گرفته‌اند.

درست‌ است که علی الاصول در حوزه‌ بشر‌ دولت‌ها معتقدند‌ و متعهد‌ دانستن افراد در نظام‌ بـین المـلل حـقوق بشر جنبه استثنایی دارد و تنها در چند معاهده مورد توجه قرار‌ گرفته‌ است،8اما در مواردی حقوق بـشر تـوسط‌ افراد‌ نقض‌ می‌شود‌ و گزاردن تعهد بر‌ عهده‌ افراد انسانی در نظام بین الملل حـقوق بـشر امـکان‌پذیر است‌9.از همین روست که در پاره‌ای از‌ اسناد‌ بین‌ المللی بر مسؤولیّت افراد تأکید شده اسـت‌01‌ و 11.

در‌ ایـن‌ اعلامیه‌ به دلایل ذیل،افزون بر دولت‌ها،باید افراد،گروهها، سازمان‌ها،موسسات و شرکتهای خصوصی نیز مخاطب و مـتعهد شـمرده شوند:

1-مـوضوع اعلامیه حوزه‌ای است که عمدتا توسط افراد،گروهها و نهادها نقض‌ می‌شود.

2-اگرچه تعهد به رعایت حقوق بـشر،علی الاصـول بر عهده دولت‌ها است، اما رعایت موازین و اصول اخلاقی،بیشتر از دولت‌ها متوجه افـراد اسـت. 3-پارهـ‌ای از موارد مندرج در اعلامیه همچون‌ مسئولیت‌های‌ پژوهشگران می‌تواند به افراد برگردد.

گفتنی است اعلامیه تصریح کرده اسـت کـه ایـن اعلامیه،عند الاقتضاء تصمیمات و عملکرد افراد،گروهها،موسسات و شرکت‌ها را هدایت می‌کند،ولی پرواضح،است که این نـه یـعنی‌ متعهد‌ دانستن افراد و گروهها،به ویژه آنکه در صدر بند 2 ماده 1 تصریح شده است که«این اعلامیه دولت‌ها را مـورد خـطاب قرار می‌دهد.»چنانکه‌ در‌ موارد مختلف بر الزامات و تعهدات‌ دولت‌ها تأکید شده است.

4-اهداف اعلامیه

پاره‌ای از امـور کـه به عنوان اهداف اعلامیه تلقی شده‌اند،درواقع نـفس اعـلامیه یـا راهکار دستیابی به هدفند نه هدف.هدف‌ عـبارت‌ اسـت از غایتی که‌ تدوین‌کنندگان‌ با تدوین اعلامیه قصد رسیدن به آن را دارند، مثلا دستیابی بـه بـرابری جنسیتی در حوزه مسائل زیستی،توسعه آزادی پژوهـش در حـوزه مسائل زیـستی،تضمین احـترام بـه حیثیت انسانی، حقوق بشر‌ و آزادیهای اسـاسی،و حـاکم شدن اصول اخلاقی در پژوهش‌ه‌ا

اخلاق در علوم و فناوری » شماره 10 (صفحه 135)

و استفاده از دستاوردهای علمی.اما در اعلامیه،تدوین چارچوبی جهانی از اصول و مقررات راهـنما بـرای دولت‌ها در امر قانون‌گذاری و سیاست‌گذاری یا تـدوین‌ اسناد‌ دیگری در‌ زمینه اخـلاق زیـستی،هدف به شمار آمده است.تدوین چـارچوب،اصول و مـقررات راهنما نمی‌تواند هدف اعلامیه باشد.اگر تدوین چارچوب‌ هدف است،به مجرد تدوین اعلامیه تـحقق یـافته است.به رسمیت شناختن اهمیت‌ آزادیـ‌ پژوهـش‌های‌ عـلمی و دستاوردهای ناشی از پیـشرفت‌های عـلوم و فناوری را به رغم اهـمیتی کـه دارد نمی‌توان هدف ‌‌تلقی‌ کرد.آنچه هدف است عبارت است از توسعه آزادی در پژوهش‌های علمی با حفظ‌ اصـول‌ اخـلاقی‌ و احترام به کرامت انسانی و حقوق بـشر.تأکید بـر اهمیت تـنوع زیـستی و مـحافظت آن‌ به عنوان نـگرانی مشترک بشر،اگرچه پراهمیت است،اما هدف اعلامیه نیست.جالب است که چنین‌ تأکیدی در مقدمه نیز‌ صورت‌ گـرفته اسـت.اموری چون تأکید،تشویق و به رسمیت شناختن نـمی‌تواند هـدف یـک اعـلامیه بـه شمار روند،چه آنـکه در ایـن صورت به مجرد تدوین و تصویب اعلامیه،هدف تحقق خواهد یافت.

5-اصول حاکم بر اخلاق‌ زیستی

فارغ از امور شکلی از جمله فـقدان رویـه واحـد در خصوص اصول حاکم بر اخلاق زیستی و نـحوه بـیان آن در اعـلامیه نـکاتی قـابل ذکـر است:

1-نحوه بیان اصل،رعایت نشده‌ است.عنوان‌ ماده 3 عبارت است از «کرامت انسانی و حقوق بشر»عنوان ماده 4 عبارت است از«منفعت و ضرر»عنوان ماده 5«خودسامانی و مسئولیت فردی»است و ماده 6 عنوان«رضایت»را دارد،به همین نحو تـا‌ ماده‌ 81،پرواضح است که اصل را به این ترتیب بیان نمی‌کنند.تنها در ماده 8 و 21 دو اصل به نحو صحیح بیان شده است:«احترام به آسیب‌پذیری انسان و تمامیت شخصی»و«احترام‌ به‌ تنوع فرهنگی و تکثرگرایی».

اصول بنیادین اخلاق زیـستی عـبارتند از:اصل کرامت انسانی،غایت بودن انسان و منع استفاده ابزاری از او،اصل لا ضرر یا اصل سودمندی و یا اصل تقدم‌ منافع‌ بر‌ مضار،اصل برابری و منع تبعیض،اصل‌ احترام‌ به‌ خودسامانی و استقلال فردی و لزوم کسب رضـایت آزادانـه و آگاهانه، اصل احترام به حریم خصوصی،اصل رازداری و لزوم حفظ اسرار‌ پزشکی،اصل‌ احترام‌ به تنوع فرهنگی،اصل برتری منافع و سعادت بشر‌ بر‌ منافع محض علمی یا اجـتماعی،اصل بـرخورداری از حق سلامت و بهره‌مندی از آخرین دسـتاوردهای عـلمی و پزشکی،اصل ضرورت رعایت‌ ارزش‌های‌ اجتماعی‌ و خانواده و....

2-ماده 5 که عنوان«کرامت انسانی و حقوق‌ بشر»را با خود دارد، دارای دو بند است.در بند اول به درستی چنین آمده است:«کرامت انسانی،حقوق بـشر و آزادیـهای‌ اساسی‌ باید به طـور کـامل محترم شمرده شود.»در بند دوم بر امری‌ تأکید‌ کرده است که اگرچه می‌توان آن را از نتایج اصل غایت بودن انسان و کرامت انسانی‌ دانست‌21،اما‌ خود‌ اصل مستقلی در حوزه علوم زیستی محسوب می‌شود:اصل برتری مـنافع و سـعادت‌ بشر‌ بر‌ منافع محض علمی یا اجتماعی.

3-عنوان ماده 01 عبارت است از«برابری،عدالت و انصاف».در شرح‌ این‌ اصل‌ به این مقدار بسنده شده است:«برابری بنیادین همه انسانها در کرامت و حقوق باید‌ محترم‌ شمرده شـود بـه نحوی کـه با آنان به طور عادلانه و منصفانه رفتار‌ شود»

اولا:این‌ مسأله عام است و مربوط به علوم زیستی نیست.دست کـم، باید گفته شود:«در پژوهش‌ و کاربرد علوم زیستی و مانند آن باید کرامت و حـقوق بـرابر انـسانها مورد‌ توجه‌ قرار‌ گیرد.

ثانیا:اصل باید کاملا شفاف باشد.در عنوان،سه مفهوم برابری،عدالت و انصاف ذکر شده است.ولی در‌ شرح‌ آن از تـساوی ‌ ‌یـا برابری،اثری‌

اخلاق در علوم و فناوری » شماره 10 (صفحه 136)

نیست.ضمن این‌که روشن نیست تفاوت آن سه چیست؟اگرچه‌ به‌ نظر‌ می‌رسد یکی انگاشته شده‌اند.

6-اصل عدم تـبعیض و عـدم جـواز برچسب‌زنی

عنوان ماده 11 عبارت است‌ از[اصل‌]عدم‌ تبعیض‌ و عدم‌[جواز] برچسب‌زنی.

در شرح آن همین مقدار ذکر شده است که:«هیچ‌ فـرد‌ یا گروهی نباید به دلیلی مغایر با کرامت انسانی،حقوق بشر و آزادیهای اساسی،مورد تـبعیض یا برچسب‌زنی‌ قرار‌ گیرد.»

اولا روشـن نـیست تفاوت اصل عدم تبعیض که در ماده 11‌ آمده‌ است با اصل برابری،عدالت و انصاف که‌ در‌ اصل‌ 01 مقرر شده است چیست؟ ثانیا نسبت‌ میان‌ اصل عدم تبعیض و اصل منع برچسب‌زنی چیست که در کنار هـم به‌ عنوان‌ یک اصل تلقی شده‌اند.ثالثا این‌ اصل‌ چه ربطی‌ با‌ علوم‌ زیستی دارد؟

مهم،تأکید بر ابهام ماده‌ و اصلی است که اعلامیه درصدد تبیین آن است وگرنه بی‌گمان تدوین‌کنندگان آن،معنای‌ روشنی‌ از آن در ذهن داشـته‌اند،چنانکه بـامراجعه‌ به اعلامیه جهانی ژنوم‌ انسانی‌ و حقوق بشر و نیز‌ اعلامیه‌ بین المللی داده‌های ژنتیک انسانی،می‌توان معنای این اصل را به خوبی دریافت.ماده 6 اعلامیه‌ ژنوم انسانی و حقوق بشر‌ تصریح‌ می‌کند:«هیچ‌ فردی نباید بـراساس‌ ویـژگی‌های‌ ژنتیکی با هدف نقض‌ حقوق‌ بشر و آزادیهای اساسی،در معرض تبعیض قرار گیرد.»

یکی از دغدغه‌های اعلامیه بین المللی‌ داده‌های‌ ژنتیک که در مقدمه آن منعکس‌ است‌ عبارت است‌ از‌ خطرات‌ بالقوه جمع‌آوری،پردازش، استفاده و ذخـیره‌سازی دادهـ‌های ژنتیک انسانی به احترام به شأن و کرامت انسانی.به موجب بند 1 ماده‌ 5 اعلامیه،هرگونه بهره‌برداری از داده‌های ژنتیک انسانی‌ تنها‌ در‌ چارچوب‌ موازین‌ حقوق بشر مجاز‌ است.اعلامیه‌ به طور مشخص،مواردی از بهره‌برداری را ممنوع دانـسته اسـت.از جـمله موارد استفاده ناروا از داده‌های ژنـتیک،بهره‌برداری‌ از‌ آنـها‌ در جـهت تبعیض‌های نارواست.برای نمونه کارفرمایان و بنگاهها‌ ممکن‌ است‌ براساس‌ داده‌های‌ ژنتیک از استخدام برخی از افراد با ژنوم خاص خودداری کنند.در این صورت،این نـگرانی وجـود خـواهد داشت که گسترش چنین رویه‌هایی باعث می‌شود تـا افـراد انسانی همچون‌ کالا دارای قیمت‌های مختلف باشند و انسان در حد شی‌ء و ابزار،تنزل یابد و افراد دارای ژن ناقص همچون کالای ناقص ارزیابی شوند.در ادبـیات اخـلاق زیـستی،این پدیده برچسب‌زنی ژنتیکی نامیده‌ می‌شود‌ که هم می‌تواند نوعی تـبعیض ناروا باشد و هم اصل حرمت و کرامت انسانی را مخدوش سازد31 و 41.

7-رضایت آزادانه و آگاهانه

در اعلامیه بر لزوم کسب رضایت آگاهانه‌ و آزادانه تأکید شـده اسـت.بر پایـه بند 1 ماده 6،کلیه دخالت‌های پزشکی از اقدامات پیشگیرانه، تشخیصی و یا درمانی تـنها بـاید با رضایت قبلی‌ فرد‌ به صورت آزادانه و آگاهانه‌ و مبتنی بر اطلاعات کافی صورت گیرد.رضایت باید صـریح بـاشد و فـرد قادر باشد رضایت خود را در هر زمان و در هر شرایط و به‌ هر دلیلی بـدون تـحمل‌ هـیچ‌ ضرر و زیانی پس بگیرد.براساس بند 2 همین ماده،پژوهش‌های علمی تنها باید با رضایت قبلی،آزادانه،صریح و آگاهانه فـرد مـربوط صـورت گیرد.اطلاعات ارائه شده به فرد باید کافی و کاملا مفهوم‌ باشد‌ و به نحوه پس گرفتن رضایت،اشاره شـده بـاشد.فرد مربوط می‌تواند از رضایت خود در هر شرایطی و به هر دلیلی بدون تحمل هیچ ضـرر و زیـانی عـدول کند.

نکته مهم‌ این‌ است که‌ استثناء از این اصل،مجاز شمرده شده است. این استثناء هـرچند بـه سازگاری با معیارهای اخلاقی و حقوقی‌

اخلاق در علوم و فناوری » شماره 10 (صفحه 137)

کشورهای عضو و انطباق با نظام بین المللی حقوق بشر و اصـول‌ قـواعد‌ مـندرج‌ در این اعلامیه مشروط شده است،ولی این،بدان معناست که در مواردی،دخالت‌های پزشکی و پژوهشهای علمی بدون رضایت ‌‌آزادانـه‌ و آگـاهانه،مجاز است.

ماده 9 اعلامیه که در مورد احترام به حریم خصوصی‌ و رازداری‌ است، پس از تصریح بـر لزوم احـترام بـه زندگی خصوصی اشخاص و محرمانه بودن اطلاعات‌ مرتبط با اشخاص،اطلاعات شخصی افراد را برای مقاصدی که جـمع‌آوری شـده‌اند یـا بنابر‌ رضایت افراد مطابق با‌ حقوق‌ بین المللی به ویژه نظام بـین المـلل حقوق بشر،قابل استفاده یا انتشار دانسته است.اما پرسش این است که آیا رضایت از اعتبار و ارزشی مـطلق بـرخوردار است؟

اگرچه اصل اولی که‌ اعلامیه بر آن تأکید می‌کند،عبارت است از اصل کرامت انسان،ولی از تـقدم و بـرتری بلکه حاکمیت آن بر دیگر اصول همچون اسـتقلال فـردی و آزادی اراده سـخنی به میان نمی‌آورد،گویی اصل‌ رضایت‌ از اعتباری مـطلق بـرخوردار است،درحالی‌که این امر را نمی‌توان پذیرفت؛حق،قابل اعراض است،اما کرامت به عنوان یک ارزش بینادین،غیرقابل اعـراض اسـت.بنابراین،به رغم اینکه حمایت از خودسامانی و اسـتقلال فـردی پراهمیت اسـت،کرامت‌ انـسانی‌ مـی‌تواند آن را محدود کند.برپایه کرامت نه تنها تـکلیف بـه احترام به کرامت دیگران وجود دارد،بلکه همچنین هر انسانی،مکلف به عدم نـقض کـرامت خویش است.کرامت همواره حق انتخاب را‌ تـوسعه‌ نمی‌دهد بله گاه آنـرا مـحدود می‌کند8.

اهتمام فوق العاده به کـسب رضـایت،اختصاص به این اعلامیه ندارد. یکی از نکات مهمی که در اعلامیه بین المللی داده‌های ژنـتیک نـیز وجود‌ دارد‌ اهمیتی‌ است که بـرای کـسب رضـایت‌ قائل‌ شده‌ اسـت.در مـاده 2 اعلامیه،رضایت را عبارت از هرگونه مـوافقت آزادانـه،آگاهانه و صریح دانسته است که فرد برای آنکه داده‌های او جمع‌آوری،‌ بهره‌برداری‌ و ذخیره شوند،ابراز می‌نماید.در اعـلامیه،رضایت صـریح، شرط شده و برای‌ اصل رضایت،ارزش و اعـتبار مـطلق قایل شـده اسـت. ولی اگـر به واقع کرامت انـسانی را مبنا،اصل راهنما و برتر‌ از‌ اصول‌ دیگر تلقی کنیم،باید بپذیریم که این اصل می‌تواند بسیاری از‌ مطالعات و مـداخلات ژنـتیکی را محدود سازد.اقدامات توأم با رضایت فـرد هـم نـباید نـافی اصـل کرامت انسانی بـاشد.به‌ تـعبیر‌ دیگرنه‌ تنها کسی حق ندارد به کرامت دیگران آسیب وارد کند،بلکه هیچ‌کس‌ محق‌ نیست کرامت خود را آزادانـه و آگـاهانه مـخدوش سازد.اصل رضایت و آزادی اراده با تمام اهمیتی‌ که‌ دارد‌ خـود مـحکم اصـل کـرامت انـسانی است‌31.

نـمونه‌ای از این تحدید اراده در‌ پرتو‌ اصل‌ کرامت انسانی را می‌توان در رأی شورای دولتی فرانسه مشاهده کرد.شورا ضمن تأکید بر‌ اینکه‌ احترام‌ به کرامت بشری یکی از عناصر سازنده نظم عمومی فرانسه اسـت،اختیارات پلیس شهری را‌ برای‌ ممنوع کردن هرگونه نمایشی که تهدیدی علیه کرامت محسوب می‌شود به رسمیت شناخت.شورا‌ در‌ رأی‌ خود اظهار داشت:پلیس محلی به منظور تضمین احترام به کرامت بشری و تأمین نـظم‌ عـمومی،پرتاب‌ کوتوله‌ها در باشگاهها محلی را ممنوع اعلام کرده و بنابراین اقدام پلیس کاملا‌ قانونی‌ است‌41.در‌ این قضیه برخی از کوتوله‌ها اعمال محدودیت را با این دلیل غیر قانونی دانستند که‌ آنان‌ آزادانه و با رضـایت اصـیل و با دریافت دستمزد ماهانه، خود را‌ در‌ خدمت‌ باشگاه قرار داده‌اند واگر این پرتاب‌ها ممنوع شود آنان بیکار خواهند ماند.شورا در پاسخ به‌ این‌ استدلال‌ تـصریح نـمود که کوتوله‌ها حق ندارند کـرامت انـسانی خویش را نقض کنند‌ و هرگاه اجازه دهند.آنان را پرتاب کنند و از آنان به عنوان یک شی‌ء استفاده‌

اخلاق در علوم و فناوری » شماره 10 (صفحه 138)

شود،کرامت انسانی خود‌ را‌ نقض کرده‌اند.کوتوله‌ها چنین استدلال می‌کردند که آنان توسط دیـگران مـورد بی‌احترامی قرار‌ نگرفته‌اند‌ و صـرفا بـه عنوان ابزار به کار‌ گرفته‌ نشده‌اند،بلکه‌ آزادانه و بدون کمترین اکراهی در این‌ پرتاب‌ها‌ شرکت کرده‌اند.با این همه،شورا،رضایت و اراده آزاد آنان را معتبر نشناخت‌51.

دیوان اداری‌ فدرال‌ آلمان نیز در قضیه‌ای مشابه‌ مرسوم‌ به شهر‌ فرنگ،‌ کـرامت‌ انـسانی را نوعی تکلیف والا و ارزش‌ عینی دانست که رضایت افراد،نقض آنرا توجیه نمی‌کند.در این قضیه،شورا مجوز نمایش‌ شهر‌ فرنگ را به این سبب ملغی‌ نمود که در آن‌ یک‌ زن در دو وضعیت تحقیرآمیز‌ قرار‌ گرفته،با وی بـه مـثابه کالا رفـتار شده است.درحالی‌که مطابق قانون اساسی آلمان،احترام به‌ کرامت‌ انسانی و حمایت از آن‌ جزء‌ اصول‌ بنیادین قانون اساسی‌ اسـت.نکته‌ مهم این است که‌ دیوان‌ تصریح می‌نماید که در چنین مواردی رضـایت انـسان نـمی‌تواند نقض کرامت را توجیه کند61.

بی‌گمان‌ دخالت‌های پزشکی اعم از پیشگیرانه،تشخیصی و یا‌ درمانی و نیز‌ پژوهشهای‌ علمی برای حیات سالم‌ و آرام انـسانها،ضروری ‌ ‌اسـت. کسب سطح معقولی از سلامتی جسمی وروحی یک حق مهم انسانی‌ است‌ که بـدون پژوهـش و پیـشرفت علمی‌ به‌ طور‌ کامل،قابل‌ تحقیق‌ نیست.ولی آزادی پژوهش‌ نمی‌تواند‌ مطلق باشد و در صورت لزوم می‌تواند محدود شود.چنین ضـرورتی،آنگاه تحقق می‌یابد که پژوهش شأن و کرامت‌ انسانی‌ را که اساس تمام حقوق انسانی از‌ جـمله‌ حق‌ آزادی‌ پژوهش‌ عـلمی‌ اسـت نقض نماید.اقدامات مقرون به رضایت نیز اگر مغایر با کرامت باشد ممنوع است.بنابراین،اصل کرامت می‌تواند بسیاری از مداخلات و مطالعات علمی را حتی اگر با رضایت‌ اشخاص باشد،محدود سازد.

مطلق نبون اصل رضایت با تـمام اهمیتی که دارد در پاره‌ای از اسناد مهم بین المللی مورد توجه قرار گرفته است.بند 2 ماده 8 اساسنامه دیوان کیفری‌ بین‌ المللی«آزمایشان زیست‌شناختی»را از مصادیق رفتار غیرانسانی دانسته است.این مسأله به ترتیب از مواد 05،15، 041 و 741 کنوانسیون‌های چهارگانه ژنـو اقـتباس شده است.اگرچه مع ألاسف،آزمایش‌های زیست‌شناختی در هیچ یک‌ از‌ کنوانسیونهای چهارگانه و نیز قراردادهای الحاقی تعریف نشده است،اما مقررات کنوانسیونها هرگونه آزمایش علمی را حتی اگر با رضایت قربانی انجام شده باشد،در‌ صورتی‌ کـه بـه دلایل پزشکی موجه‌ نباشد‌ و به نفع او نبوده،ممنوع نموده است‌8

نتیجه‌گیری

پیشرفت در زیست‌شناسی،پزشکی و علم ژنتیک در عین حال که ابزار خدمت به جامعه بشری است،ممکن است‌ مورد‌ سوء استفاده‌های احتمالی واقع‌ گردد‌ و دارای عـواقب و پیـامدهای نامطلوبی برای تمامیت، شأن و منزلت و حقوق انسان باشد.برای پیشگیری از چنین عواقبی دو نهاد پراهمیت اخلاق و حقوق نقش بسزایی ایفاء می‌کنند.اعلامیه جهانی‌ اخلاق‌ زیستی و حقوق بشر که عنوان«اعلامیه جهانی علوم زیـستی،اخلاق و حـقوق بـشر»نام مناسب‌تری برای آن است،تلاشی است بـرای حـفظ اخـلاق و حقوق بشر در به کارگیری پزشکی،علوم زیستی و فناوریهای‌ مرتبط‌ با آن.اصل‌ کرامت انسانی،غایت بودن انسان و منع استفاده ابزاری از او،اصل لا ضرر یا اصـل سـودمندی،اصل بـرابری و منع تبعیض،اصل احترام به خودسامانی و لزوم کسب رضایت آزادانـه،اصل احـترام‌ به‌ حریم‌ خصوصی،اصل رازداری و مانند آنها قبل از آنکه در زمره قواعد حقوقی قرار گیرند،جزء اصول بنیادین اخلاق‌

اخلاق در علوم و فناوری » شماره 10 (صفحه 139)

زیستی ‌‌محسوب‌ می‌شوند.اگر اعلامیه‌ای کارشناسانه،اصولی‌تر،شفاف تـر و جـامعه‌تر تـدوین شود می‌توان به تأثیر بیشتر آن‌ امیداور‌ بود،که‌ متأسفانه اعـلامیه مورد بحث در این جهات ضعف‌هایی دارد.

واژه‌نامه

(1). Bioethics اخلاق زیستی

(2). Human‌ rights حقوق بشر

(3). Human Jenome ژنوم انسانی

(4). Human genetic data داده‌های‌ ژنتیکی انسانی

(5). Biological‌ ExPeriments‌ آزمایشات زیست‌شناختی

(6). Life Scienes علوم زیستی

(7). Human dignity کرامت انسانی

(8). No harm PrinciPle اصل لا ضرر

(9). Autonomy خودسامانی

(01). Non discrimination PrinciPle اصل عدم تبعیض

(11). Non‌ stigmatization PrinciPle اصل مـنع برچسب‌زنی

(21). Dignity کـرامت انسانی

منابع

(1).سـیمونیدس جانوس(3831):ابعاد،موانع و چالش‌های حقوق بشر نوین،چاپ شده در جانوس سیمونیدس(گردآورنده):حقوق بشر،ابعاد نوین و چـالشها،ترجمه دکـتر محمد علی شیرخانی،نشر گرایش،ص 52.

(به‌ تصویر‌ صفحه مراجعه شود) (8).قربان‌نیا،ناصر(7831):حقوق بشر و حقوق بشردوستانه، انتشارات پژوهشگاه فـرهنگ و انـدیشه اسـلامی،صص 723،801 و 312.

(9). Meron TH(1987).Human Right in Internal strife,Cambridge,Grotius,P.34.

(01).بند 2 ماده 1 کنوانسیون‌ سرکوب‌ و مجازات جرم تبعیض نژادی، ماده 1 کنوانسیون منع نـسل‌کشی،بند 1 مـاده 23 کـنوانسیون آمریکایی حقوق بشر ماده 72 و 92 منشور آفریقایی حقوق بشر و مردم.

(11). Ghandhi‌ PR(1995).International‌ human rights documents,London,Blackstone Press.

(21). Hill TE(1992).Dignity as Practical reason in kant's Moral theory,new York,Cor- nell University Press,P.47.

(31).نوبهار،رحیم:اعلامیه بین المللی داده‌های ژنتیک انـسانی، دغـدغه‌ها،رویکردها و سـازگاریهای‌ آن‌ با‌ دیدگاههای اسلامی،نامه مفید،ش 64،ص 98.

(41).برانکو،فیلیپ:آیا‌ تحقیقات‌ ژنتیک،آزادی‌های مدنی ما را تهدید می‌کند؟خبرنامه حقوق فـناوری،دفتر هـمکاریهای فناوری ریاست جمهوری،ش 7،آذر 28.

(51). Beyleveled D,Brwns word R(2002).Human Dignity in‌ Bioethics‌ and‌ Biolaw,Oxford University Press,PP.26-7.

(61).موسی‌زاده،محمد:کرامت بشری و شبیه‌سازی‌ انسان،مجله‌ پژوهش‌های حقوقی،6831 شماره 11،ص 272.

پایان مقاله

دوشنبه, 27 مرداد 1399 04:53

تعامل حقوق و اخلاق در رسانه ها

نوشته شده توسط
 
عنوان مقاله: تعامل حقوق و اخلاق در رسانه ها (22 صفحه)
نویسنده : اسماعیلی،محسن
چکیده :
کلمات کلیدی :
رسانه » شماره 66 (صفحه 9)

*تعامل ‌ ‌‌‌حـقوق‌ و اخلاق در رسانه‌ها

نوشتهء دکتر محسن اسماعیلی

مقدمه؛طرح مسئله

حقوق رسانه‌ها دیگر اصطلاحی ناشناخته نیست.روزنامه‌نگاران‌ و همه‌ کسانی که در سایر انواع رسـانه‌ها بـه فـعالیت حرفه‌ای مشغول هستند،پذیرفته‌اند که باید در چارچوب ضوابطی‌ حرکت‌ کنند که قانونگذاران ترسیم کرده‌اند،امّا هنوز هم«اخلاق رسـانه‌ها»اصطلاحی است که برای‌ برخی ناشناخته و حتی تعجب‌آمیز است.

«یک استاد‌ روزنامه‌نگاری‌ می‌گوید؛هنگامی که وی از سردبیر برجسته یـک نشریه معتبر درخواست می‌کند تـا بـرای دانشجویانش از اصول اخلاقی روزنامه‌نگاری سخن بگوید،با این‌ جملهء سردبیر که با حالت تعجب ادا می‌کند،روبه‌رو می‌شود:«این دیگر چیست؟»و پس‌ از ادای این جمله به صحبت‌های خود در مورد تجارب حرفه روزنامه‌نگاری‌اش ادامه می‌دهد.1»

از این خاطره احتمالا مـبالغه‌آمیز که بگذریم،پرسش‌های فراوانی در برابر مقولهء«اخلاق‌ رسانه‌ها»مطرح است.مقصود از«اخلاق رسانه‌ها»چیست و چرا باید به آن‌ پرداخت؟رابطه‌ اخلاق‌ با حقوق رسانه‌ها و تفاوتهای آن دو چیست؟مشکلات و موانع حاکمیت اخلاق در

رسانه » شماره 66 (صفحه 10)

رسانه‌ها چیست؟برای رفع این مشکلات و موانع چه چاره‌ای می‌توان اندیشید؟کارهای انـجام‌ شده چـیست و در آینده چه باید‌ کرد؟...اینها‌ نمونه‌ای از پرسش‌هایی است که باید به آن پاسخ داد و مقاله حاضر تلاشی است برای آغاز این پرسش و پاسخها.

مفهوم اخلاق رسانه‌ها

مقصود از اخلاق رسانه‌ها مجموعه قواعدی است که‌ باید‌ دست‌اندرکارا رسانه‌ها داوطـلبانه‌ و بـراساس ندای وجدان و فطرت خویش در انجام کار حرفه‌ای رعایت کنند؛بدون آن‌که الزام‌ خارجی داشته باشند یا در صورت تخلف دچار مجازاتهای قانونی گردند.

درباره عناصر این‌ تعریف،که‌ پیشنهاد‌ من برای اخلاق رسانه‌ها است،پس‌ از‌ ایـن‌ سـخن خواهیم‌ گفت.اما اشاره به نمونه‌های این قواعد می‌تواند راهگشای ما به سوی یافتن حقیقت باشد.

آن‌گونه که«دفلور»و«دنیس»گفته‌اند:به طور کلی اخلاقیات رسانه‌ها در‌ سه‌ نقطه‌ متمرکز است:

1.درستی و انصاف و زیبایی در تهیه گزارش‌ و سایر فعالیتهای جنبی آن.

2.رفتار گزارشگران،مخصوصا در ارتـباط بـا مـنابع خبری.

3.خودداری از درگیر شدن در برخورد منافع گـروههای مختلف.

آنان تـوضیحات‌ و مـثالهایی‌ نیز برای هریک از این سه محور ارایه داده‌اند2،امّا جای‌ این سؤال‌ باقی است که آیا این سه محور می‌تواند تمام مسائل و مـعضلات اخـلاقی در عـرصه رسانه‌ها را پوشش‌ می‌دهد؟به‌ نظر‌ می‌رسد برای روشنتر شـدن بـحث«و در ورای این اظهار نظرهای کلی‌ بهتر است‌ به چند نمونه از مسائل اخلاقی مبتلا به روزنامه‌نگاران اشاره شود:

*آیا روزنامه‌نگاران می‌توانند برای پیگیری مـطالب‌ و گـزارش‌ خـود،دستاویزی مانند دروغ‌گویی‌ و فریبکاری را به کار ببرند؟

*آیا آنان می‌توانند نقل قول‌ مـستقیمی‌ را‌ تغییر می‌دهند؟

*آیا ضبط کردن صحبتهای مصاحبه شونده بدون آگاهی وی،عملی مجاز است؟

*آیا روزنامه‌نگار می‌تواند‌ هدایای‌ مصاحبه‌ شونده را بپذیرد؟آیا او فقط تـحت شـرایط خـاصی‌ می‌تواند این هدایا را قبول کند؟آیا معیار‌ اخلاقی‌ متفاوتی برای دریافت یک کـتاب اهـدایی،بلیت‌ رایگان نمایش و یا سفر رایگان به مجمع‌ الجزایر‌ زیبای‌ سیشلز وجود دارد؟

*تأثیر دریافت هدایای بیش از حد متعارف،بر مـعیارها چیست؟

رسانه » شماره 66 (صفحه 11)

*هنگام مـصاحبه بـا کودکان،روزنامه‌نگاران‌ چه‌ ملاحظاتی را باید در نظر بگیرند؟

*آیا گزارشگر مجاز است با والدین دانشجویی کـه‌ دسـت‌ بـه‌ خودکشی زده است،تماس بگیرد؟

*آیا روزنامه‌ها می‌توانند ستونهایی از روزنامه خود را به مطالب مبلغین مسیحی‌ اختصاص‌ بدهند‌ ولی ادیان دیـگر را نـادیده بگیرند؟

*تا چـه اندازه روزنامه‌ها،امکان پاسخگویی به مطالب‌ غیرواقعی‌ را‌ برای خوانندگان فراهم‌ آورده‌اند؟

*روزنامه‌نگاران هنگام برخورد با بیماران روانی،چه مـلاحظاتی را بـاید مراعات کنند؟

*حفظ منابع خبری‌ روزنامه‌ها‌ تا‌ چه اندازه برای روزنامه‌نگاران دارای اهمیت است؟

*آیا روزنامه‌نگاری دسته چـکی یـعنی پرداخـت‌ پول‌ به منابع خبری برای کسب خبر،خبری برای کسب خبر،مجاز است؟

*آیا نقض حریم خصوصی افراد برای تـهیه خـبر،مجاز‌ است؟آیا‌ معیارهای متفاوتی برای‌ اشخاص معروف و عامه مردم وجود دارد؟

*تا چه میزان تعهد‌ به‌ احـزاب سـیاسی یـا فعالیت در جنبش‌ها،با مسائل‌ حرفه‌ روزنامه‌نگاری‌ و‌ جنبهء حفظ عدالت و بی‌طرفی در این‌ حرفه،سنخیت‌ دارد؟

*آیا روزنامه‌ها مجازند اطلاعات نـادرستی را کـه از سوی دولتها در زمان جنگ(یا‌ حتی‌ صلح) اعلام می‌شود،ارائه کند؟

*آیا نقض تحریم‌ها‌ مجاز‌ است؟

*آیا پرداختن‌ بـه‌ مـسائل‌ سـلیقه‌ای و یا کاربرد زبان در‌ روزنامه،در‌ مصطلح ساختن بعضی کلمات در جامعه مؤثر است و چگونه روزنامه‌نگاران می‌توانند با‌ ایـن‌ مـسئله مـقابله کنند3؟

گرچه سؤال‌های فوق نمی‌تواند‌ فهرست همهء مطالب مربوط‌ به‌ اخلاق رسانه‌ها محسوب‌ شود،اما دقـت در‌ آنـها‌ و نیز در مجموعه‌های اخلاقی حرفه‌ای که در گوشه و کنار جهان تدوین‌ شده‌ است،می‌تواند‌ دورنمای قابل قبولی از اخلاق‌ رسانه‌ها‌ را‌ بـه نـمایش بگذارد.اینک‌ با‌ توجه به‌ شباهت برخی از‌ موضوعات‌ فوق با موضوعات مطرح در حقوق رسـانه‌ها،نوبت طـرح این پرسش‌ است که اصولا رابطه حقوق‌ بـا‌ اخـلاق در عـرصه رسانه‌ها و تفاوت‌ آنها‌ چیست؟

رسانه » شماره 66 (صفحه 12)
رابطه حقوق‌ و اخلاق

رابطه حقوق و اخلاق در‌ هـمه عـرصه‌ها،و از جمله در زمینه فعالیت رسانه‌ها،از قدیمی‌ترین‌ موضوع‌هایی است که ذهن معماران زندگی اجتماعی‌ بشر‌ را بـه خـود مشغول کرده است.گرچه‌ به‌ این‌ پرسـش،پاسخهای‌ گـوناگونی‌ داده‌اند،اما‌ آنـچه،به دور از‌ مـناقشه‌های‌ طـولانی و پیچیده،می‌توان‌ گفت و نیاز آن دو به یکدیگر برای تـکمیل کـارکرد و تحقق اهداف هریک‌ از‌ آنها‌ است.

دفع یا رفع تنازع انسان‌ها و برقراری‌ یک‌ زندگی‌ مـنطقی،مسالمت‌آمیز‌ و عـادلانه،انگیزه‌ اصلی‌ متفکران برای تدوین و به اجرا نـهان«قانون»در جامعه‌های دیرین و نوین بـوده و هـست.این‌ دارو برای درمان زیاده‌خواهی‌ها و نادیده گـرفتن حـقوق همنوعان،البته مفید و لازم است،امّا بدون تردید‌ هیچ گاهی کافی نبوده و نیست.این داروی تلخ،اگر با شیرینی فـضیلت‌های اخـلاقی‌ آمیخته نشود،به کام کسی خوش نـخواهد آمد.

درشتی و انـعطاف نـاپذیری قانون باید بـا نـرمی و لطافت اخلاق همراه شـود‌ تـا‌ برای فرزندان آدم‌ جاذبه داشته باشد؛همان‌گونه که توصیه‌هیا دل‌نشین اخلاقی به تنهایی و بدون دستورهای‌ الزام‌آور قـانونی نـمی‌تواند همه آدمیان را به کرنش در برابر حـقوق دیـگران وادار سازد.به تـعبیر دیـگر قانون‌ اخـلاق‌ دو نیروی ارزشمندی هستند کـه با یکدیگر معنا و تکمیل می‌شوند و با عمل به هر دو است که جامعه بشری طعم شـیرین سـعادت‌ رستگاری‌ را خواهد چشید4؛هیچ مردمی بدون‌ آراسته‌ شـدن‌ بـه فـضلیت‌های اخـلاقی و صـرفا به اتکای دسـتورهای قـانونی به مقصود نرسیده‌اند؛ همان‌گونه که موعظه‌های اخلاقی به تنهایی نتوانسته و نمی‌تواند همه زیاده خواهان را‌ از‌ تجاوز به‌ حقوق دیـگران بـاز‌ دارد.

این تـحلیل نه تنها مورد پذیرش نظام‌های حقوقی مـبتنی بـر مـذهب نـیز هـست،که بـرآن تأکید بسیار بیشتری نیز می‌شود؛تا آن‌جا که گروهی از نویسندگان،اصولا اخلاق و حقوق را در این‌ گونه نظام‌ها،که حقوق‌ ایران‌ هم از زمره آنها است،یکی دیده و گفته‌اند:«در نظام‌های حقوقی‌ مذهبی،مانند حقوق اسلام،هیچ گونه جدایی مـیان حقوق و اخلاق یافت نمی‌شود.هر هنجار حقوقی ضمنا یک هنجار اخلاقی است.در واقع حقوق و اخلاق‌ در‌ بینش حقوقی‌ این نظام، همانند دو رگی است که یک خون در آن جریان دارد»5و به عبارت دیگر«اخلاق کّلا در‌ فقه‌ اسلامی وارد شده است.6»

اما چـنان‌که خـواهیم دید باید حق را به‌ گروه‌ دیگر‌ داد که به رغم اعتراف به تلازم و تأثیرپذیری‌

رسانه » شماره 66 (صفحه 13)

متقابل این دو مقوله،آنها را از یکدیگر تفکیک می‌کنند.آنها ‌‌با‌ این‌که معتقدند«در حقوق کنونی، ریشهء بسیاری از مقررات،اخلاق است»تصریح می‌کنند که:«باوجوداین،حقوق و اخلاق از پارهـ‌ای‌ جـهات‌ باهم‌ تفاوت دارند و همین تفاوتها است که لزوم وضع قوانین را در کنار قواعد خلاقی مدلّل‌ می‌دارد.7»اما این تفاوتها چیست؟برای درک بهتر این تفاوتها ابتدا باید با ویـژگیها و مـختصات‌ یک قاعده،حقوقی آشنا شویم‌ و سـپس بـه وجوه تمایز آن با یک دستور اخلاقی بپردازیم.

ویژگیها قاعدهء حقوقی

در تعریف قاعده حقوقی چنین گفته‌اند:«قاعده‌ای کلی و الزام‌آور است که به منظور ایجاد نظم و استقرار عدالت بر زندگی اجـتماعی‌ انـسانها حکومت می‌کند و اجرای آن از طـرف دولتـ‌ تضمین شده است.8»به این ترتیب می‌توان اوصاف قاعده حقوقی را به شرح زیر برشمرد:

1-کلیت.قواعدی را می‌توان حقوقی نامید که به شخص یا موضوع‌ معینی‌ مربوط نباشد. گفته شد حقوق برای تنظیم روابط اجتماعی است و بـه هـمین دلیل نیز دستورهای آن باید ناظر به‌ عموم باشد.به این ترتیب تصمیماتی که به حکم قانون اساسی باید از‌ طرف‌ مجلس گرفته شود و ناظر به موضوع خاص است مانند گرفتن وام و استخدام کارشناسان خـارجی(اصول 08 و 28)، اگـرچه به ظـاهر صورت قانون را دارد،از نظر ماهوی قاعده حقوقی ایجاد‌ نمی‌کند.

2-الزام‌آوری.برای این‌کهء حقوق به هدف نهایی خود یعنی برقراری نظم در جـامعه برسد باید رعایت قواعد آن اجباری باشد.دستورهایی که نتوانند اجرای خود را بر دیـگران تـحمیل کـند، حقوقی محسوب نمی‌شوند و حتی‌ اگر‌ در زمره مواد قانونی آورده‌ شوند،تنها‌ توصیه‌ای‌ اخلاقی و اجتماعی به شمار می‌روند.برای نمونه مـی‌توان ‌ ‌بـه ماده 3011 قانون مدنی اشاره کرد که می‌گوید: «زن و شوهر مکلف به حسن‌ معاشرت‌ بـا‌ یـکدیگرند».همچنین اسـت مادهء 4011 همان قانون که‌ مقرر می‌دارد:«زوجین‌ باید‌ در تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد خود به یکدیگر معاضدت‌ نمایند.»دو قـاعده‌ای که در موارد قانونی فوق مورد تأکید‌ قرار‌ گرفته‌ است،از اموری نیست که‌ بدون تـمایل درونی و خواست افراد و صـرفا بـا الزام خارجی قابل دستیابی باشد.

3-داشتن ضمانت اجرا.الزام‌آوری،بدون وجوه ضمانت اجرا بی‌معنااست.اگر انجام عملی‌ اجباری است باید سرپیچی‌ از‌ آن‌ هم دارای پیامد باشد؛وگرنه نظم اجتماعی رؤیای شیرین اما دست نیافتنی است.این‌ پیامد‌ ممکن است به صورت مـجازات(حبس،تبعید،اعدام و...)یا

رسانه » شماره 66 (صفحه 14)

بطلان و بی‌اعتبار بودن عمل(مثل طلاقی که نزد دو شاهد عادل‌ انجام‌ نشده‌ باشد)و یا به صورت‌ مداخله مستقیم و اجرای آن توسط قوای حاکم(مثل بیرون‌ راندن‌ غاصب‌ از خانهء دیگری)و یا به‌ صورتهای دیگر باشد.

از آنجا که قوعد اخـلاقی هـم دارای ضمانت‌ اجرای‌ درونی‌ و اخروی هستند،گفته‌اند آنچه در مورد قواعد حقوقی موردنظر است تنها«ضمانت اجرای دولتی»است؛چیزی که حیات‌ و تأثیر واقعی قوانین و مقررات در گروه آن است.

4-اجتماعی بودن.زندگی دو چهره گوناگون دارد:فردی‌ و اجتماعی.از‌ نظر فردی،انسان‌ نیازمندیهای خاصو تکالیف مـختلفی دارد بـطور معمول در قلمرو حقوق نیست.پاکی وجدان، تأمین سلامت‌ روح‌ و رفع نقیصه‌های بشری با با اخلاق است،ولی اداره زندگی اجتماعی فرد را حقوق‌ به‌ عهده‌ دارد.اگر در حقوق نیز گاهی به اعمال فرد و حسن نـیت او تـوجه می‌شود به‌ دلیل‌ اثری‌ است که این امور در اجتماع دارد.

تفاوت دستورهیا حقوقی و اخلاقی

با در‌ نظر‌ گرفتن‌ مجموعه گفت‌وگوهای علمی،می‌توان چهار تفاوت مهم میان حقوق و اخلاق‌ قائل شد؛تفاوت در هدف،تفاوت در قلمرو‌ تفاوت‌ در‌ ضمانت اجرا و سرانجام تـفاوت در کـیفر. اینک بـه توضیح کوتاهی پیرامون هریک‌ از‌ ایـن مـوارد می‌پردازیم.

1.تفاوت در هـدف.اساسی‌ترین اختلاف میان قواعد حقوقی با دستورات اخلاقی را باید در هدف آنها‌ جست‌وجو‌ کرد.هدف وضع قوانین،همان‌گونه که تمام نویسندگان حقوقی تصریح‌ کرده‌اند،حفظ نظام اجـتماعی اسـت.قانون هـدفی‌ جز‌ برقراری آرامش و تنظیم روابط شهروندان با یکدیگر‌ نـدارد؛این‌ هـدف‌ اصلی و نهایی آن است و به‌ همین‌ دلیل«عادلانه»بودن نظمی که‌ ایجاد می‌کند،گرچه«مطلوب»است،امّا از نظر اهمیت در مرحله بعد قرار می‌گیرد؛تا آنجا‌ که‌ در مقام مـقایسه گـفته‌اند قـانون و نظم‌ بد بهتر‌ از‌ بی‌قانونی‌ و آشفتگی روابط اجتماعی است‌9.

اما اخلاق‌ هدفی‌ بـالاتر و والاتر را دنبال می‌کند؛یعنی پالایش جان و روح آدمی،تهذیب‌ نفس و پاکیزگی‌ درون.اخلاق هم مانند قانون به دنبال‌ ساختن جامعه‌ای منظم و آرام‌ اسـت امـا می‌خواهد ایـن نظم و آرامش‌ مبتنی بر اجبار و قوه قهریه نباشد.علما و مربیان اخلاق مـی‌خواهند آراستگی جـامعه نمودی‌ از‌ آراستگی باطنی شهروندان باشد.آنان در‌ تلاش‌ هستند‌ تا تناسبی میان‌

رسانه » شماره 66 (صفحه 15)

نظم بیرون‌ و آرامش درون برقرار‌ کنند؛چرا‌ که توفان‌های درون سـرانجام روزی مـوانع بـیرونی را که‌ قانون برپا می‌سازد،درهم می‌شکند؛مدینه فاضله ابتدا‌ باید‌ در عالم صغیر(وجود انسان)محقق‌ گردد.

2.تفاوت در قلمرو:با‌ توجه‌ بـه تـمایزی‌ کـه‌ در‌ هدف حقوق و اخلاق‌ مشاهده شده،به ناچار قلمرو آنها نیز متفاوت خواهد شد.قانون،چون تنها در اندیشه انـتظام امـور شـهروندان است،فقط دربارهء‌ روابط‌ شهروندان با یکدیگر حکم صادر می‌کند.قلمرو‌ قواعد‌ حقوقی‌ فقط‌ شامل‌ روابط اجتماعی انـسانها اسـت‌ و به همین جهت درباره رابطه انسانها با خدا یا با خود قانونی وضـع نـمی‌شود. این در حـالی‌ است‌ که‌ اخلاق،به دلیل تکیه بر پیرایش باطن از‌ رذایل‌ و آرایش‌ آن‌ به‌ فضایل،افزون‌ بر دسـتورات اخـلاقی مربوط به اجتماع،احکام گسترده‌ای نیز دارد که تنها به خود شخص مربوط می‌شود.برای مثال حـسادت نـسبت بـه دیگران و بدخواهی برای آنان هنگامی مورد توجه‌ قانون‌ قرار می‌گیرد که نمود خارجی و بازتاب عملی پیـدا کـند،اما اخلاق حتی در غیر این صورت نیز حکم به زشتی و ممنوعیت آن می‌دهد.

3.تفاوت در ضمانت اجرا:این پنـدار کـه تـمام قوانین‌ الزام‌ آورند امّا خلاقیات تنها توصیه‌هایی‌ هستند که الزامی به رعایت آنها نیست،توهمی نادرست اسـت کـه گـهگاه در تفکیک این دو مورد تصریح قرار گرفته و نمونه‌ای از آن را دیدیم.

واقعیت آن‌ است‌ که دستورهای قانونی و اخـلاقی،هر دو الزام آورنـد،امّا منشأ الزام و پیشوانه‌ اجرایی آن متفاوت است.سرچشمه قدرت قانون،حکومتهای هستند که مسئول برقراری نظم‌ و تأمین‌ امنیت‌ تلقی می‌شوند و بـه هـمین‌ منظور‌ هم به وضع قوانین رو می‌آورند.امّا الزام به رعایت‌ دستورهای اخلاقی ریشه در وجدان بـیدار و جـان پاک آدمی دارد.

قدرت قانون از بیرون است و نیروی‌ اخلاق از درونـ.این دولتـ‌ها‌ هـستند‌ که پیشوانه اجرای‌ قوانین محسوب می‌شوند،اما آنچه ضـمانت اجـرای اخلاقیات به شمار می‌رود،انگیزه‌های درونی‌ و باطنی است.

4.تفاوت در کیفر:با توجه به تفاوت پیشوانه اجرا،کیفر تـخلف از قـواعد حقوقی و اخلاقی‌ نیز متفاوت خواهد‌ شـد.کیفر‌ نـقض قانون،دنیوی و مـربوط بـه جـسم و مال است؛درحالی‌که‌ تخلف از اخلاق پیامدهایی مانند جـریمه و زنـدان ندارد.محکمه‌ای است که وجدان شخص‌ برترین قاضی آن است و سرزنش باطنی و عذاب درونی‌ کـیفر‌ آنـ.آثار اخروی‌ را نیز باید از جمله‌

رسانه » شماره 66 (صفحه 16)

کیفرهای نقض اخلاق دانـست که اتفاقا اعتقاد بـه آن مـؤثرترین عامل در رعایت‌ قواعد اخلاقی است.

لزوم اجـتناب از خـلط مرز حقوق و اخلاق

تفکیک مرز‌ قواعد‌ و بایسته‌های اجتماعی،از این نظر که ماهیت حقوقی ندارد یـا اخـلاقی، همیشه آسان نیست؛به ویژه درباره مـصادیق و خـصوصا ‌‌در‌ نـظام‌های حقوقی مبتنی بـر دیـن،با این حال تفاوتهای مهم ایـن دو بـا یکدیگر ایجاب‌ می‌کند‌ تا‌ نهایت تلاش برای پرهیز از خلط مرز میان آنها صورت پذیرد.

اگر آنچه بـاید بـه دلیل ماهیت‌ خاص خود در مجموعه قـوانین جـای داده شود،تنها بـه صـورت‌ یک رفـتار اخلاقی مورد‌ تأکید قـرار گیرد و از‌ الزام و کیفر مادی و بیرونی برخوردار نباشد،هدف‌ اصلی از حقوق(یعنی تامین نظم عمومی)دست یافتنی نیست؛همان‌گونه که جای دادن امـور اخلاقی در مـتن قوانین،ضمن سلب یا کاهش انگیزه و پیـشوانه‌های دورنـی،در جـهان خـارج‌ نـیز مزیت اجرایی برای آن بـه وجـود نمی‌آورد.

آری،آنگاه که نقض اخلاق موجب از بین رفتن نظم اجتماعی شود،بی‌تردید باید به کمک‌ وضع قوانین متناسب،آن را از الزام و ضمانت اجـرای دولتـی نـیز برخوردار‌ کرد.برای‌ مثال دروغ‌گویی‌ که از دیدگاه اخلاقی بـسیار زشـت و مـمنوع اسـت،همه جـا از نـظر قانونی جرم به شمار نمی‌رود.امّا اگر دروغی«به قصد اضرار به غیر یا تشویش اذهان عمومی یا مقامات رسمی»منتشر‌ شود،قانونا جرم‌ تلقی شده و«علاوه بر اعاده حیثیت در صورت امکان،باید بـه حبس از دو ماه تا دو سال و یا شلاق تا 47 ضربه محکوم شود.»(مادهء 896 قانون مجازات اسلامی).همچنین است‌ دروغی‌ که‌ برای تضییع حقوق دیگران،و در دادگاه‌ها به عنوان«سوگند»یا«شهادت»ارتکاب شده باشد. (مواد 946 و 056 همان قانون).

نمونهء بارز دیگر داشتن«عکسها و تصاویر و مطالب خـلاف عـفت عمومی»است که به رغم‌ ممنوعیت اخلاقی،جرم‌ قانونی‌ محسوب‌ نمی‌شود(مادهء 046 همان قانون و رأی‌ دیوان‌ عالی کشور دربارهء آن)؛مگر آن‌که دست به«انتشار»آنها زده شود که در آن صورت«ممنوع و موجب تعزیر شرعی‌ است و اصرار بر آن موجب‌ تشدید‌ تـغزیر‌ و لغـو پروانه خواهد بود.»(مادهء 82 قانون مطبوعات).

بنابراین جزء‌ در مواردی که زیر پا نهادن دستورهای اخلاقی دارای آثار سوء اجتماعی و

رسانه » شماره 66 (صفحه 17)

برهم خوردن آرامش و آسایش عمومی می‌گردد،باید‌ از‌ ورود‌ آن به قلمرو حقوق خـودداری کـرد؛ هرچند آن دستور اخلاقی از‌ نظر فردی دارای اهـمیت فـراوان باشد.

این در حالی است که یکی از انتقادات وارد بر قوانین رسانه‌ای موجود‌ در‌ کشور‌ ما خلط مرزهای‌ حقوق و اخلاقی است.این اشتباه موجب تبدیل قبح اخلاقی‌ به‌ قبح قانونی و سـبک‌تر شـدن تخلف‌ در نگاه عمومی اسـت بـه ویژه آن‌که در این‌گونه موارد اصولا‌ مجازات‌ متخلفان‌ نیز ممکن نبوده و نیست‌01.

برای مثال در بند 2 مادهء 6 قانون مطبوعات«تبلیغ‌ و ترویج‌ اسراف و تبذیر»به مثابه یکی از موارد«اخلال به مبانی و احکام اسلام و حقوق عمومی‌ و خصوصی»ممنوع‌ تلقی شـده اسـت اما باید توجه داشت ضمن ابهام مفهومی و دشواری داوری درباره مصداقها،نه‌ در‌ این قانون و نه در قوانین دیگر،مجازاتی برای متخلفان از آن تعیین نشده است‌ و همین‌ امر این دستور قانونی را در عمل بی‌اثر ساخته است؛این در حالی اسـت کـه اگر‌ خـودداری‌ از«تبلیغ و ترویج اسراف و تبذیر» یک وظیفه اخلاقی و رسالت اجتماعی تلقی می‌شود،بی‌تردید‌ مؤثرتر‌ خواهد‌ بود.شاید به این جهت‌ بوده اسـت که همین موضوع به مثابه یکی از رسالت‌های مطبوعات در‌ نظام‌ جمهوری اسـلامی ایـران‌ در بـند«د»ماده 2 همان قانون ذکر شده است و معلوم‌ نیست‌ تکرار‌ آن با عنوان یک عمل مجرمانه‌ چه سودی در برداشته است.

«قانون خطی مـشی ‌ ‌کـلی و اصول‌ برنامه‌های‌ سازمان‌ صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران»که‌ در تاریخ 1631/4/71 به تصویب مجلس شـورای‌ اسـلامی‌ رسـیده است،مثال روشن دیگری در این باره است.قانون یاد شده طی 46 ماده،به طور مفصل توصیه‌های آرمانی‌ و اخـلاقی موردنظر را تبیین کرده است؛بدون آن‌که از الزامهای مرسوم قوانین برخوردار باشد.

بنابراین باید‌ پذیرفت که راه حـل همه مشکلات«مقررات گذاری»نیست.چه‌ بـسا‌ در‌ مـواردی‌ «مقررات زدایی»مفیدتر و مؤثرتر از«مقررات گذاری»باشد.باید به‌ سمتی‌ رفت که با اعتماد به‌ درک متقابل رسانه،حاکمیت و جامعه و علاقه هریک به‌ حفظ‌ منافع ملی،رعایت بسیاری از بایدها و نبایدها،برخاسته‌ از انگیزه‌های‌ درونی‌ باشد؛راه‌حل‌ سودمند و مفیدی که دنیا امـروز به‌ مثابه«خودتنظیمی»از‌ اهمیت فراوانی برخوردار شده است.

شاید بتوان بارزترین نمونهء خود تنظیمی رسانه‌ها را‌ در‌ ایران«مجموعه مقررات و ضوابط تولید و پخش‌ آگهی‌های رادیویی و تلویزیونی»دانست.این‌ مجموعه،در‌ قالب 18 اصل به‌

رسانه » شماره 66 (صفحه 18)

تعیین ضوابطی‌ پرداخته‌ است که باید در تولید و پخش آگهی‌های بازرگانی صـدا و سـیمای‌ جمهوری اسلامی‌ ایران‌ رعایت شود.با چشم‌پوشی از نقدهایی‌ که‌ ممکن‌ است از برخی‌ جهات‌ به‌ این مجموعه وارد باشد،تلاش‌ قابل‌ تحسینی است که خود این رسانه برای ضابطه‌مند کردن‌ بخشی از فعالیت‌های خودشان نشان داده‌ است؛بدون‌ آنـ‌که الزام قـانونی بر آن وجود‌ داشته‌ باشد.

اخلاق و رسانه‌ها؛تعامل‌ یا‌ تضاد؟!

آنچه در مورد نیاز‌ به اخلاق و حقوق،به عنوان دو نیروی مکمل،گفته شد،در عرصه فعالیتهای‌ رسانه‌ای نیز صادق است.

درباره ضرورت«قانون»مند‌ شدن‌ فعالیت رسانه‌ها تردید یا مخالفت جدّی‌ ابراز‌ نمی‌شود، امّا‌ در‌ مـورد‌ لزوم رعـایت«اخلاق»رسانه‌ای چنین‌ اتفاق‌ نظری وجود ندارد.مخالفت با«اخلاق‌ رسانه‌ای»،گاه چنان جدی است که عده‌ای آن را عبارتی می‌دانند که از دو‌ جزء‌ متناقض‌ تشکیل‌ شده است.آنان با تعجب می‌پرسند«این دیگر چیست؟!».

اگر هم‌چنین‌ برخوردی‌ را‌ جدی‌ نگیریم‌ و بگوییم آنان احـتمالا«از روی شـوخ طـبعی این دو واژه را ناقص یکدیگر خوانده‌اند21»حد اقـل مـی‌توان گـفت که«برخی نشریات به مسائل اخلاقی‌ مانند فلفل و نمک موضوعات خود»31نگاه می‌کنند‌ و نه به عنوان کار اصلی و یک دغدغه جدّی! اما چرا؟

آنان برای توجیه دیـدگاه خـود بـه دلایلی نظیر ضرورتهای حرفه‌ای،ابهام در ارزشها و معیارهای‌ اخلاقی،نقش منابع پشـتیبانی‌کننده مـانند آگهی‌های تجاری و بالاخره‌ فقدان ضمانت اجرا اشاره‌ کرده‌اند.امّا گذشته از پاسخهایی که به هریک از این دلایل می‌توان داد،توجه به یک نـکته کـافی‌ است تـا ضرورت رعایت اخلاق حرفه‌ای را تصدیق کنیم.

این نکته آن‌ است‌ که جـذب مخاطب و حفظ اعتماد او سرمایه اصلی هر رسانه به شمار می‌رود؛ تا آن‌جا که میزان ارزش هر رسانه به شمار مـخاطبان‌ و نـیز تـاثیری بستگی دارد که‌ بر‌ آنان می‌گذارد. از سوی دیگر رعایت اصول اخلاقی از عـوامل اصـلی جذب و حفظ مخاطبان هر رسانه است.

برای مثال تردیدی وجود ندارد که«صحت و در‌ نتیجه‌ اعتبار برای روزنامه‌نگاران بسیار‌ مـهم‌ است.در‌ واقـع ایـن دو معیار برای اغلب رسانه‌ها مهم است‌41»و به همین دلیل هر رسانه‌ای و بـا هـر نوع کـارکردی خود را موظف به کسب این سرمایه می‌داند؛«آنها که اخبار ارائه می‌کند،فعالیتهای‌

رسانه » شماره 66 (صفحه 19)

روابط عمومی‌ انجام می‌دهند.در کار نـشر آگـهی هـستند یا در سایر فعالیتهای رسانه‌ها مشارکت‌ دارند،می‌خواهند افکار عمومی پیامهای آنها را باور کند و در عین حال مـسائل اخـلاقی را در تهیه‌ و ارسال پیامهای‌ دریافتی‌ لحاظ شده‌ تلقی کنند.علاوه بر اینها،دست اندر کاران رسـانه‌ها بـه خـوبی‌ می‌دانند که اگر اطلاعات،دیدگاهها و حتی برنامه‌های سرگرم‌کننده‌ای که‌ آنها به مردم ارائه می‌دهند، باور و اطمینان آنها را جـلب نـکند‌ به‌ زودی‌ از رونق خواهد افتاد و آنها به سرعت مخاطبان خود را از دست خواهند داد.51»

علاوه‌براین‌که«در صـنعت ارتـباطات هـیچ ‌‌چیز‌ مهم‌تر از کسب اعتماد مخاطبان و ایجاد اعتماد نسبت به رسانه‌ها نیست...مسائل دیگری نیز‌ مطرح‌ هستند‌ کـه تـوجه به اخلاق را در رسانه‌ها یا اخلاقیات ویژه رسانه‌ها را جدیت می‌بخشند.توجه به لوازم‌ و تـبعات مـوادی کـه در رسانه‌ها عرضه می‌شود(مثل خشونت و جرم)،ایجاد فضای پر از‌ تفاهم میان کارشناسان و صاحب‌ نظران‌ و نیز کارگزاران و مردم،همچنین رعـایت بـرخی حـریم‌ها(مثل حریم حقوقی فردی و شأن و منزلت افراد)هیچ یک بدون اخلاق قابل تحقیق نـیست؛حتی اگـر قوانین رسانه‌ها به اندازه‌ کافی گویا باشند.61»

بنابراین نیاز رسانه‌ها به‌ رعایت اصول اخلاقی نه تنها قابل تردید نـیست،بلکه حـتی نباید به‌ عنوان وظیفه‌ای فرعی یا موضوعی برای گفت‌وگوهای صرفا علمی تلقی شـود.این مـوضوع باید به‌ مثابهء یک وظیفه اصلی برای حـرفه روزنـامه‌نگاری،به مـعنای‌ عام‌ آن(صنعت ارتباطات)،در نظر گرفته شود.

لزوم معیارسازی و ضابطه‌مند کـردن اخـلاق حرفه‌ای

یکی از ایرادهایی که در مورد«اخلاق رسانه‌ها»مطرح می‌شود،کلی بودن این مفهوم و ابهام‌ آن است.بسیاری از نظریه‌پردازان و نیز دسـت‌اندرکاران امـور اجرایی‌ رسانه‌ها‌ که علاقه‌مند بـه‌ رعایت اصـول و موازین اخـلاقی در کـار خـود هستند،نامعلوم بودن معیارها و قابلیت آن برای‌ برداشت‌ها و تـفسیرهای مـتفاوت را از موانع مهم حاکمیت اخلاق در عرصه رسانه‌ها‌ می‌دانند.

این ایراد از نظر برخی چندان قوی اسـت کـه معتقدند«اصولا نمی‌توان از اخلاق رسانه‌ها سخن گفت؛چرا کـه کار رسانه‌ها آن قدر پیـچیده و گـسترده و عبارت‌"اخلاق رسانه‌ها"آن قدر مبهم‌ و مـشکل‌زا اسـت‌ که‌ نمی‌توان‌ به سلامت از این بحث‌ خارج‌ شد.71»

رسانه » شماره 66 (صفحه 20)

ایراد فوق،خصوصا هنگامی قدرت می‌گیرد که مـانند بـرخی مکاتب فکری به نسبیت اخـلاق و شـخصی بـودن آن رأی دهیم.امّا افزون بـر نـادرست بودن‌ این‌ نظریه‌81،راه‌حلهایی‌ نـیز بـرای رفع مشکل‌ مذکور ارایه شده است.

درست است‌ که‌ کمتر می‌توان نسخه‌ای عمومی از اخلاق برای همگان پیـچید و مـعیارهایی به‌ دست داد که هرکس در هر جا و در‌ هـر‌ حـادثه‌ای بتواند از آن تـکلیف واحـد اخـلاقی استنباط کند، امّا واقعیت‌ آن اسـت که در این باره باید بیشتر از هر چیز به قضاوت وجدان و داوری فطرت آدمیان‌ اعتماد‌ و اتکا‌ کرد؛این خـصوصیت اصـلی و تفاوت داده‌های اخلاقی به مقررات حـقوقی اسـت‌ و گـفتیم‌ کـه اصـولا ضمانت اجرا و پشـتیبان عـملی آن نیز همین است.اما این گفته به معنای تسلیم‌ شدن‌ در‌ برابر‌ به استنباطهای افراد گوناگون و احتمالا هرج و مـرج اخـلاقی‌ نیست.تبیین اصـول اخلاقی‌ و ضرورت‌ اجرای آن،تکیه بر تأثیر مـستقیم رعـایت مـوازین اخـلاقی‌ بر اعـتمادسازی بـین مخاطبان و انجام بهتر‌ فعالیت‌های‌ حرفه‌ای،تقویت‌ جایگاه نظارت‌های‌ صنفی و درونی و برگزاری مستمر دوره‌های آموزشی-کاربردی،از جمله راهکارهایی است که‌ می‌تواند از‌ ابهام‌های‌ علمی یا اشکالهای علمی بکاهد.

با این حال مهم‌ترین اقدامی که بـاید انجام داد،استانداردسازی‌ و ضابطه‌مند‌ کردن اصول اخلاق‌ رسانه‌ای است.این اقدام اساسی بارزترین تعامل و کمک حقوق به اهداف اخلاقی‌ است‌ و می‌تواند مبنای تفاهم رسانه‌ها و مخاطبانشان باشد،با در نظر گرفتن ضرورت‌های این حرفه،انتظارها‌ را‌ به‌ واقعیت‌ها‌ نزدیک‌تر کـند،مورد سـوگند قرار گرفته و محور آموزش و تدریس واقع شود.به دلیل‌ همین مزیت‌های بسیار‌ است‌ که به موازات وضع قوانین،تدوین نظام‌نامه‌های اخلاق حرفه‌ای‌ نیز متداول شده است.در میان‌ رسانه‌ها،البته،مطبوعات‌ در‌ این زمینه بیشتر مورد تـوجه و دارایـ‌ سابقه هستند.کارل هوسمن که دارای مطالعات و آثاری در‌ این‌ باره‌ است،شهادت می‌دهد: «مطالعه اخلاق روزنامه‌نگاری رشدی فزاینده داشته است.با آن‌که تقریبا یک دهه‌ قبل،تعداد کتاب‌ها‌ در زمینه اخلاق روزنـامه‌نگاری از شـمار انگشتان دست تجاوز نمی‌کرد،امروزه دهـ‌ها کـتاب‌ در این زمینه وجود دارد،چندین‌ نشریه‌ ادواری که در سطح ملی چاپ و منتشر می‌شوند،تماما به‌ این موضوع اختصاص‌ داشته‌ و ده‌ها نشریه دیگر به گونه‌های منظم‌ مقالات‌ و مطالبی دربـاره‌ اخلاق روزنـامه‌نگاری که برخی از صاحب‌نظران‌ از‌ روی شـوخ طـبعی این دو واژه را ناقص یکدیگر خوانده‌اند:منتشر می‌کنند91.»

رسانه » شماره 66 (صفحه 21)
پیشینه و نمونه‌های جهانی

از نظر‌ تاریخی طبق گزارش مک براید:«تدوین‌ هنجارهای‌ اخلاقی حرفه‌ای‌ برای‌ نخستین‌ بار در سالهای دهه 0291 آغاز شد.در‌ حال‌ حاضر تعداد شصت کشور در سراسر دنیا نظام نامه‌های‌ کم‌وبیش گـسترده‌ای را کـه‌ اغلب‌ مورد پذیرش خود اشخاص حرفه‌ای قرار‌ گرفته است،پذیرفته‌اند ...از سوی دیگر‌ شمار‌ نظام‌نامه‌هایی که حاوی اصول حاکم‌ بر‌ وظایف و مسئولیت‌های‌ روزنامه‌نگاران در قبال جامعه بین المللی یا کشورهای خارجی باشد،اندک است...این‌ مـسئله‌ برای‌ نـخستین بار...در چـارچوب سازمان ملل‌ مورد‌ بحث‌ قرار گرفت.بین سالهای‌ 0591‌ و 2591 کمیسیون فرعی آزادی‌ اطلاعات‌ و مطبوعات،پیش نویس نظام‌نامه بین المللی اصـول اخلاقی‌ پرسنل اطلاعاتی (Draft International Code of Ethics‌ for‌ Information Personnel) را تهیه‌ کرد.در سال 4591‌ مجمع‌ عمومی تصمیم‌ گرفت‌ روی‌ این پیـش‌نویس اقـدامی نـکند‌ و بعدا آن را به‌ رسانه‌ها و انجمنهای صنفی آنها ارسال داشت تا آن‌طور که مناسب‌ بدانند‌ اقدام کنند.02»

ماده هشت«اعلامیه اصول اساسی نـقش‌ ‌ ‌رسـانه‌های‌ گروهی‌ در‌ تقویت‌ صلح و تفاهم‌ بین‌ المللی،ترویج‌ حقوق بشر و مبارزه با نژادپرستی،آپارتاید و تحریک جنگ»(قطعنامه شـماره‌ 4/9/3/2 مـورخ 8791 کـنفرانس عمومی یونیسکو)نیز تأکید‌ کرده‌ است:

«سازمانهای حرفه‌ای و افرادی که در آموزش حرفه‌ای‌ روزنامه‌نگاران‌ و سایر‌ عوامل‌ رسانه‌های‌ جمعی‌ مشارکت دارنـد و آنها را در انجام کارهایشان به صورت مسئولانه کمک می‌کنند،بایستی‌ در مقام تهیه و اجرای قواعد اخـلاق حرفه‌ای اهمیت خاصی بـه اصـول این اعلامیه بدهند.»

البته اینک باید تهیه و تصویب«پیش‌نویس قواعد اخلاق حرفه‌ای بین المللی»توسط شورای‌ اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد را نیز به فهرست تلاش‌های انجام شده افزود.

در مقدمه این پیش‌نویس معتبر جهانی به‌ گونه‌ای‌ صریح و جـالب بر این نکته تأکید شده است‌ که رعایت موازین اخلاقی نه تنها با مقتضیات حرفه‌ی روزنامه‌نگاری و فعالیت رسانه‌ها منافاتی‌ ندارد،بلکه«معیار رفتار حرفه‌ای»و تضمین بهتر آزادی اطلاعات و مطبوعات‌ است.بر همین‌ اساس در مادهء اول بر رعایت دقت و صـحت،به مـوازات احترام به حق مخاطبان بر دسترسی به‌ اطلاعات تصریح شده است.در مادهء دوم‌ نیز‌ اولویت منافع عمومی بر امتیازهای‌ شخصی‌ و منافع‌ خصوصی رسانه‌ها و فعالان در آنها مورد توجه قرار گرفته و مصادیقی نیز ذکـر گـردیه است.

حاکمیت کرامت و حیثیت حرفه روزنامه‌نگاری بر هرآنچه‌ مسئولان‌ رسانه‌ها از کارکنان خود

رسانه » شماره 66 (صفحه 22)

می‌خواهد یا‌ آنان،خود،انجام می‌دهند،به عنوان اصلی خدشه‌ناپذیر در ماده بعد مورد یادآوری‌ قرار گرفته و از جمله بر وجود مسئولیت در برابر بهره‌برداری از حق آزادی انتشار،حرمت حـریم‌ خصوصی اشـخاصی و مرز آن با‌ منافع‌ عمومی و حفظ حقوق منابع خبری تأکید شده است.

ماده چهارم به لزوم کسب دانش و مهارت لازم برای ارایه تحلیل دقیق و منصفانه حوادث‌ خارجی اشاره کرده و در آخرین ماده‌ نیز‌ ضرورت داوطلبانه‌ بـودن رعـایت اخـلاق حرفه‌ای و عدم‌ دخالت دولت در آن مورد تصحیح قـرار گـرفته اسـت تا یکی از‌ تفاوت‌های اصلی حقوق با اخلاق‌ نادیده گرفته نشود.

به‌هرحال،متن این پیش‌نویس که از‌ اهمیت‌ خاصی‌ برخوردار است،به شرح زیر است‌12:

مقدمه

آزادی اطلاعات و مطبوعات از حقوق اسـاسی انـسان اسـت،و معیاری برای همه آزادیهای‌ مندرج ‌‌در‌ منشور ملل متحد و اعـلامیهء جـهانی حقوق بشر می‌باشد؛و برای ترویج و حفظ‌ صلح‌ ضروری‌ است.

این آزادی هنگامی بهتر تضمین می‌گردد که خدمه مطبوعات و سایر رسانه‌های جمعی بطور مستمر و دواطـلبانه‌ سـعی کـنند که بیشترین حس مسئولیت را داشته باشد،عمیقا به تعهدات‌ اخلاقی ناشی از‌ لزوم راسـت‌گوئی و جست‌وجوی‌ حقیقت‌ در گزارشات خود و در توجیه و تفسیر حقایق پای‌بندی باشند.

به همین جهت این قواعد اخلاق حرفه‌ای بین المللی،به عنوان معیار رفـتار حـرفه‌ای بـرای‌ همه افراد دست اندر کار جمع‌آوری،ارسال،پخش و تفسیر اخبار‌ و اطلاعات و تشریح وقایع‌ معاصر تـوسط کـلمات،مطالب شفاهی و کلیه طریق بیان،اعلام می‌گردد.

ماده یک

خدمه مطبوعات و همه رسانه‌های دیگر اطلاع‌رسانی باید جهت حصول اطمینان از این‌که‌ اطلاعات و اصله تـوسط عـموم،واقعا صـحیح،باشد.هر‌ کاری‌ در توان آنهاست انجام بدهند.آنها بایستی همه اقلام اطلاعات را با حد اکثر تـوان خـود بـازبینی نمایند.هیچ حقیقتی عمدا تحریف‌ نشود و هیچ گونه حقایق ضروری عمدا مخفی نگاه داشته نشود.

رسانه » شماره 66 (صفحه 23)
ماده دو

استاندارد بالایی‌ از رفـتار حـرفه‌ای مـستلزم اعتقاد قوی به حصول منافع عمومی است.پی‌جوئی‌ امتیازات شخصی و تشویق منافع خصوصی مغایر رفاه عـامه،به هـر دلیلی،ناقض رفتار حرفه‌ای‌ است.

افتراء،اهانت،بدنام کردن عمدی و اتهامات بی‌اساس،و نیز‌ سرقت‌ ادبی تخلفات جدی‌ حرفه‌ای هستند.

حسن نیت نـسبت بـه عـموم،اساس روزنامه‌نگاری صحیح است.هرگونه اطلاعات منتشره که‌ مضرّ و نادرست باشد بایستی فورا و بلافاصله تکذیب شود.شایعات و اخـبار تـائید نشده بایستی‌ مشخص گردد‌ و رفتاری‌ مناسب با همین حالت با‌ آنها‌ شود.

ماده سه

فقط آن دسته از تکالیف کـه مـطابق بـا کرامت و حیثیت حرفه روزنامه‌نگاری باشد بایستی بر عهدهء خدمهء مطبوعات و سایر رسانه‌های‌ اطلاع‌رسانی‌ و نیز کسانی کـه در فـعالیت‌های اقتصادی و تجاری مؤسسات‌ اطلاع‌رسانی‌ شرکت دارند،گذاشته شده و از آنها پذیرفته شود.

کسانی که اطلاعات یـا تـفاسیری را بـه عموم عرضه می‌کنند بایستی مسئولیت‌ کامل‌ برای‌ آنچه‌ منتشر کرده‌اند برعهده بگیرند مگر این‌گونه مسئولیتها بـطور آشـکار در‌ هـمان زمان انتشار رد شده‌ باشد.

سابقه افراد باید محترم شمرده شود و اطلاعات و تفاسیر مربوط به زنـدگی‌های خـصوصی‌ که‌ احتمال‌ دارد‌ به سابقه آنها لطمه بزند نباید منتشر شود مگر به نفع‌ عامه‌ باشد و این امـر را بـاید از کنجکاوی عامه تفکیک کرد.چنانچه اتهاماتی بر علیه سابقه یا ماهیت‌ اخلاقی‌ افـراد‌ مـطرح شود، فرصتی برای پاسخگویی باید داده شود.

شرط احتیاط و دقت بـایستی در‌ مـورد‌ هـمهء‌ منابع رعایت شود.محرمانه بودن مطالبی که بـه طـور محرمانه ابراز شده است.بایستی رعایت شود و این‌ امتیاز‌ همواره باید مستند به حدود قـانونی باشد.

ماده چهار

وظیفهء کـسانی که وقایع به کشور خـارجی‌ را‌ شـرح می‌دهند یـا تـفسیر مـی‌کنند این است که‌

رسانه » شماره 66 (صفحه 24)

دانش لازمه را درباره آن کشور‌ بـه‌ نـحوی‌ که گزارش‌دهی و تفسیر به صورت دقیق و منصفانه‌ امکان‌پذیر باشد کسب کنند.

ماده پنج

قواعد حاضر‌ متکی‌ بـه ایـن اصل است که مسئولیت تضمین رعـایت واقعی اخلاق حرفه‌ای بـر عهده کـسانی‌ است‌ که‌ دست اندر کـار حـرفهء روزنامه‌نگاری هستند،نه دولت.هیچ یک از مفاد این‌ قواعد به نحوی تفسیر نخواهد‌ شد‌ که بـاعث تـوجیه دخالت دولت به هر نحوی بـرای رعـایت‌ تعهدات اخـلاقی مندرج‌ در‌ آن‌ شود.»

در نـتیجه ایـن‌گونه اقدامهای جهانی است کـه«در حـال حاضر انواع مقررات مربوط به اخلاق‌ رسانه‌ای عملا‌ در‌ شاخه‌های‌ مختلف صنایع ارتباطات وجود دارد.در زمینهء فـعالیت‌های مـختلف‌ روزنامه‌نگاری،در صنعت نشر آگهی،روابط عمومی،نظرسنجی‌های‌ مختلف،پژوهشهای‌ مربوط‌ بـه بـازار،تحریر مطالب و مـقالات ورزشـی و سـایر زمینه‌ها،استانداردهای اخلاقی جا افـتاده‌ است و به آن عمل‌ می‌شود.22»

تدوین نظام‌نامه اخلاق حرفه‌ای در ایران

با این‌که برخورداری از فرهنگ و معارف آسمانی‌ و داشتن تمدنی بزرگ و پیشروانه‌ ایجاب مـی‌کند کـه‌ کشور‌ ما،افزون‌ بر رعایت اصول و مـوزاین اخـلاق حـرفه‌ای،در‌ مـعیارسازی، تبیین‌ و تـدوین نظام‌نامه‌های اخلاق رسـانه‌ای پیـشگام باشد،متأسفانه هنوز هم شاهد نتیجه در خور و شایسته‌ای‌ نیستیم؛گرچه تلاشهایی نیز صورت گرفته‌ است.

اولین اقدام عملی‌ برای‌ ایـفای‌ ایـن رسـالت بزرگ در آذرماه سال‌ 5731‌ از سوی مرکز مطالعات‌ و تـحقیقات رسـانه‌های وزارت فـرهنگ و ارشـاد اسـلامی انـجام‌ شد.پیشنهاد‌ برگزاری«نخستین‌ هم اندیشی اخلاق مطبوعاتی روزنامه‌نگار مسلمان»در‌ آن سال جامه تحقق‌ پوشید‌ و همایشی با حضور متفکران و فعالان‌ رسانه‌ای مسلمان از داخل و نزدیک به 03 کشور جهان برپا شد.در این‌ همایش‌ چند‌ روزه کـه هم زمانی و تناسب‌ امیدبخشی‌ با سالروز بعثت‌ پیامبر‌ اسلام صلی الله علیه‌ و‌ آله‌ و سلم داشت،علاوه بر حدود یکصد مقاله پذیرفته شده،مصاحبه‌های علمی متعددی‌ انجام شد و منابع‌ مفیدی‌ نیز تألیف یا ترجمه و مـنتشر‌ گردید32.

رسانه » شماره 66 (صفحه 25)

نگارنده کـه در‌ آن‌ زمان‌ ریاست مرکز اطلاعات و تحقیقات رسانه‌ها و مسئولیت طراحی و اجرای این هم‌اندیشی را برعهده داشت،به عنوان دبیر علمی همایش‌ ضرورت‌ و چرایی این‌ اقدام،به ویژه در حوزه‌ مطبوعات‌ را‌ چنین‌ اعلام‌ کرده بود42:

روزنامه‌نگاری به‌ عـنوان‌ حـرفه‌ای که بدون هیچ تردید و خواه ناخواه با اجتماع و حقوق‌ شهروندان ارتباط دارد،نیازمند ترسیم حدود‌ و قواعدی‌ است که مراعات آنها از سویی موجب‌ تضمین‌ حقوق‌ جامعه‌ و از‌ سـوی‌ دیـگر موجب فراغت خیال و آزادی عمل اهـل آن حـرفه در مرزهای‌ تعیین شده گردد؛ضرورتی که هیچ یک از حرفه‌ها و مشاغل اجتماعی بی‌نیاز از آن نیست.

روزنامه‌نگار به‌ معنای عام آن‌که دربر گیرنده تمام عوامل انسانی موثر در شکل‌گیری مطبوعات‌ است،برای ایفای نـقش حـساس و مهم خود به نـاچار بـاید از قواعد و ضوابط روشن و مدونی‌ برخوردار باشد تا‌ دغدغه‌ پایمال‌سازی ناخواسته حقوق و حیثیت دیگران و نیز هراس از تعرض‌ بی‌دلیل و غیرقابل پیش‌بینی دیگر نهادهای سیاسی و اجتماعی را از خود دور سازد.

قانون تأمین‌کننده بخشی از این نیاز‌ است‌ اما بسنده کـردن بـه آن پندار خامی است که زمانی‌ طولانی از آشکار شدن بدفرجامی و نادرستی آن گذشته است.با این‌که قانون و رعایت‌ آن‌ شرط حتمی دوام زندگی اجتماعی بشر‌ است،همه‌ می‌دانند که این داروی گرانبها نمی‌تواند به تنهای‌ شفا بخش دردهای جـوامع انـسانی باشد.روابط انـسانی چنان پیچیده و ناشناخته است که جای‌ دادن همهء آنها در‌ قالب‌ قواعد حقوقی بسی دشوار‌ و بلکه ناممکن است.افزون بـر این، طبیعت فزونی خواه فرزندان آدم کمتر تن به اسارت و پیروی از قوای حـاکم بـیرونی کـه ضامن اجرای‌ قانون هستند داده و خواهد داد.نیروی بازدارنده خارجی آنگاه‌ در‌ دستیابی به هدف خود کمیاب‌ است که مهار درونی،هم بـرخواستهای ‌ ‌بـی‌انتهای آدمی خورده باشد.

به بیان قرآنی،این کتاب فرخنده آسمانی،«تعلیم کتاب و حکمت»به تنهایی برای تحقق‌ خواست فـرستادگان و پیـامبران الهـی،یعنی اقامه‌ی قسط‌ و عدالت اجتماعی‌ و برپایی مدینه فاضله‌ و آرمانی،کفایت نمی‌کند.در کنار آن و بلکه مقدم بر آن به«تزکیه»و پرورش اسـتعدادهای درونی‌ و‌ تقویت انگیزه‌های معنوی ابنای بشر نیز نیازمندیم و راز پیوند جاودانه«حقوق»و«اخلاق» هم‌ درست‌ در‌ همین نـکته نهفته است.

روزنامه‌نگاری با پیشینه کـهن آن در کـشور ما،همیشه شاهد تلاشهای فراوانی در تدوین«قانون‌ مطبوعات»بوده و ‌‌هیچ‌ گاه بی‌بهره از رهنمودهای حقوق نمانده است،گرچه فراز و نشیب و افت‌

رسانه » شماره 66 (صفحه 26)

و خیزه‌های‌ غیرقابل‌ انکاری‌ هم در این تلاشها وجود داشته است.با این همه،تاریخ ما خالی از کوشش چشمگیری بوده کـه‌ بتواند مفاهیم گران سنگ و ارزشهای والای اخلاقی را در عرصه‌ مطبوعات رقم بزند.این‌ کاستی،اگر در گذشته قابل‌ توجیه‌ و تحمل می‌نمود،اینک که سایه نیرومند و ستودنی نظام اسلامی بر پهنه این سرزمین فرهنگ پرور گسترده شده،ناپسند است.

اصحاب مطبوعات در سالهای پس از انـقلاب اسـلامی و در کوران حوادث و بحرانهای‌ شکننده‌ به خوبی ثابت کردند که با وظایف و رسالتهای حرفه‌ای خویش آشنایند و با عملکرد تحسین‌ برانگیز خود جایگاه رفیع و شأن والای خود را به نمایش نهادند.استحکام و نهادینه ساختن این‌ دستاورد‌ خجسته‌ کـه بـی‌تردید از موج معنویت افزای انقلاب اسلامی و نورافشانی خونهای پاک‌ شهدای گرانقدر آن،به ویژه پاکباختگانی که از دامن مطبوعات به معراج شهادت شتافتند،بهره‌ فراوان و اساسی برده است،نیازمند تلاشی دیگر‌ است‌ تا با تدوین روشـن و مـنسجم چارچوب‌ دستورات و ارزشهای اخلاقی در کنار تکمیل و تصحیح قواعد حقوقی موجود به روزنگاری‌ آرمانی و آرمان روزنامه‌نگاری عینیت بخشد.»

به‌هرحال در بیانیه پایانی این‌ هم‌ اندیشی،شرکت‌کنندان ضمن تصریح براهمیت و ضرورت‌ تدوین نظام نامه اخلاقی و ملاحظاتی که بـاید در نـظر گـرفته شود،به عنوان بند چهارم بـیانیه تـأکید کردند که:

«به مـنظور پی‌گیری موضوعهای مطرح شده در‌ نخستین‌ هم‌اندیشی‌ اخلاق مطبوعاتی‌ روزنامه‌نگاری مسلمان و تهیه‌ یک‌ پیش‌ طرح در موارد زیر،تشکیل«دبیرخانه دائمی هم‌اندیشی‌ اخلاق مطبوعاتی روزنامه‌نگار مسلمان»ضروری بـه نـظر می‌رسد:

الف-تهیه اسـاس‌نامه‌ای برای سازماندهی دبیرخانه دائمی و چگونگی بین استادان، محققان‌ و روزنـامه‌نگاران‌ مسلمان.

ب-تعیین مـراجع مسئول برای تدوین اساس‌نامه و تعیین‌ وظایف‌ و مسئولیت‌ها.

ج-ارتباط با انجمن‌ها،اتحادیه‌ها،گروه‌ها و سازمان‌های مشابه اسلامی و بین المللی در سراسر جهان.

د.انتشار نشریه علمی-تخصصی در زمینهء اخلاقی روزنـامه‌نگاری‌ بـه‌ زبـانهای‌ فارسی،عربی‌ و انگلیسی.

هـ-تدوین،ترجمه و انتشار متون و منابع آموزشی.

رسانه » شماره 66 (صفحه 27)

و-تأسیس مرکز اطلاع‌رسانی‌ برای در اختیار قرار دادن مـنابع آموزشی و پژوهشی مرتبط با اخلاق مطبوعاتی.

ز-تدوین نظام‌نامه اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری مسلمان.»

در بند‌ 9 بیانیه‌ نیز اعلام شده بود که:«ما روزنامه‌نگاران مسلمان،ضمن احـترام بـه ارزشـهای‌ فرهنگی سایر‌ ملتها‌ و با توجه به وحدت اصول اخلاقی براساس فطرت واحـد انـسانی و ضمن‌ توصیه به بررسی ادبیات‌ مربوط‌ به‌ سیر تحول نظامهای رسانه‌ای،براستقلال نظام ارزشی اسلام‌ تأکید کرده،به ارایه نـهایی نـظام‌نامه اخـلاق‌ حرفه‌ای‌ مطبوعاتی‌ همت خواهمی گماشت.»

در پی همین تأکیدها وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت،طی حـکمی‌52خطاب بـه‌ ایـن‌ جانب‌ اعلام‌ کردند که:«با توجه به درخواست شرکت‌کنندگان در نخستین هم‌اندیشی اخلاق مطبوعاتی‌ روزنامه‌نگار مسلمان مبنی بـر‌ تـشکیل‌ دبـیرخانهء دائمی این هم‌اندیشی و ایجاد مقدمات تشکیل‌ انجمن بین المللی روزنامه‌نگاران مسلمان،جناب عالی‌ برای‌ همین‌ مـنظور و بـه عنوان دبیر هم‌اندیشی منصوب می‌شوید.»

متأسفانه به دلیل تحولات بعدی و به رغم‌ گامهایی‌ که برداشته شـده بـود،ادامه ایـن حرکت‌ سالها متوقف شد و هنوز هم اهداف فوق‌ تحقق‌ نیافته‌ است.

با این حال،تدوین«پیش‌نویس میثاق اصول اخـلاقی حـرفه روزنامه‌نگاری»و انتشار آن‌62در جریان دومین سمینار بررسی مسائل مطبوعات‌ ایران‌ برای نظر خواهی و مـشارکت دیـگران در تـکمیل آن،از زمرهء اقدام‌هایی است که‌ باید‌ ارج‌ نهاد و تداوم بخشید.همچنین است تلاشهایی که‌ برخی مؤسسه‌هایی مـطبوعاتی بـرای توجه به این اخلاق حرفه‌ای‌ و نظام‌مند‌ کردن آن را خود نشان‌ داده‌اند.

ناگفته پیدا است که جـایگاه بـزرگ و تـأثیر‌ گذار‌ رسانه‌ها و نقش آموزشی و تربیتی آنان از دیدگاه‌ نظام جمهوری اسلامی ایران و رهبران آن‌72،مسئولیت رسانه‌ها‌ را‌ تا چـه انـدازه خـطیر و سنگین می‌کند؛ تا آنجا که از این دیدگاه‌ رسانه‌ها‌ نه تنها باید از انتشار آنـچه بـرای‌ جامعه‌ زیان‌آور‌ است خودداری‌ کنند،بلکه باید از نشر و پخش‌ آنچه‌ مفید نیست هم اجتناب نمایند.

به گفته معمار انقلاب و نـظام جـمهوری اسلامی«مطبوعات باید‌ این‌ توجه را داشته باشند که‌ چیزهایی‌ که‌ برای ملت‌ مفید‌ نـیست‌ در روزنـامه ننویسند،کاغذ صرف این نکنند،وقت‌ صرف‌ این‌ نکنند.باید رادیـو تـلویزیون تـوجه به این معنا داشته باشد.82»

رسانه » شماره 66 (صفحه 28)

ایشان به اصحاب رسـانه‌ها‌ هـشدار‌ می‌دادند که«در نوشته‌هایتان به خدا توجه‌ داشته باشید. بدانید که این‌ قلم‌ که در دسـت شـما است‌ در‌ محضر خدا است و اگـر هـم کلمه‌ای نـوشته شـود،بعد سؤال مـی‌شود که چرا این‌ کلمه‌ نوشته شـده اسـت.اگر به جای‌ این‌ کلمه‌ بشود یک کلمه‌ خوب‌تر نوشت،از‌ شما سؤال می‌کنند چـرا‌ ایـن‌ کلمه زشت را نوشته‌اید92؟»

توصیه ایشان این بود کـه:«قبل از این‌که تیترها را بخواهید درشـت‌ بـنویسید‌ با خودتان خلوت‌ کنید و ببینید کـه‌ بـرای‌ چه این‌ کار‌ را‌ می‌کنید؟مقصد شما چه است‌03؟»

این است نمونه‌ای ناب از اخلاق رسانه‌ای؛حیف است کـه هـمچنان مهجور و ناگفته بماند.*

منابع:

(1).ریچارد کیبل،راهنمای روزنامه‌نگاری،ترجمه‌ مـریم‌ تـاج‌فر،انتشارات هـمشهری،چاپ اول،9731،ص 56.

(2).ر.ک:ملوین دفلور-اوت ای.دنیس،شناخت‌ ارتـباطات‌ جـمعی،ترجمه‌ سیروس‌ مرادی،انتشارات‌ دانشکده‌ی‌ صدا و سـیما،چاپ‌ او،3831،صـص‌ 986-296.

(3).ریچارد کیبل،پیشین،صص 86-07.

(4).از تلازم قانون و اخلاق می‌توان به پیوستگی و نیاز عدل و احسان به‌ یکدیگر‌ نیز‌ تـعبیر کرد.

دراین خـصوص تامل در آیه 09‌ از‌ سوره‌ی‌ نحل‌ بسیار‌ آمـوزنده‌ اسـت؛آیه‌ای که آن را«جـامع‌ترین بـرنامه اجـتماعی»اسلام‌ نامیده‌اند(تفسیر نمونه،ج 11،ص 663).در صدر این آیـه‌ی شریفع آمده است که

«إن اللّه یأمر بالعدل و الاحسان».

مفسران‌ در توضیح این جمله فرموده‌اند:«چه قانونی‌ از عدل،وسیع‌تر و گیراتر و جامع‌تر تصور مـی‌شود...عدل بـه معنی واقعی کلمه‌ آن است که هـر چـیزی در جـای خـود بـاشد.بنابراین هرگونه انحراف،افراط،تفریط،تجاوز از حـد،تجاوز بـه حقوق دیگران بر خلاف عدل است...اما‌ از‌ آنجا که عدالت با همه قدرت و شکوه و تاثیرش،در مواقع بحرانی و اسـتثنایی بـه تـنهایی کارساز نیست،بلافاصله دستور به احسان را پشت سر آن مـی‌آورد...در حـدیثی از حـضرت عـلی‌ عـلیه‌ السـلام می‌خوانیم:العدل‌ الانصاف و الاحسان التفضل...و در حدیث دیگر از پیامبر صلی الله علیه و آله می‌خوانیم جماع التقوی فی قوله تعالی إن‌ اللّه یأمر‌ بالعدل‌ و الاحسان...»(همان،صص 663-273).

(5).محمد حسین ساکت،دیباچه‌ای‌ بر‌ دانش حقوق،مشهد؛نشر نخست،1731،ص 354.

(6).دکتر محمد جعفر جـعفری لنگرودی،مقدمه عمومی علم حقوق،تهران،کتابخانه‌ی گنج دانش،چاپ سوم،1731، ص 02.

(7).دکتر ناصر کاتوزیان،مقدمه علم حقوق،انتشاا بهنشر،چاپ 11،7731،ص 23.

(8).ناصر کاتوزیان،همان،ص 13.

(9).ناصر کاتوزیان،پیشین،ص‌ 03.

رسانه » شماره 66 (صفحه 29)

(01).برای مطالعه بیشتر،ر.ک:دکتر محسن‌ اسماعیلی،حقوق‌ رسانه‌ها(پایه‌ها،چشم‌انداز و بایسته‌ها)،فصلنامه‌ پژوهش و سنجش،مرکز تحقیقات،مطالعات و برنامه‌ریزی سازمان صدا و سیما،ش 93 و 04،زمستان 3831.

(11).ریچارد کیبل،پیشین،ص 56.

(21).کارل هوسمن،بحران وجـدان،ترجمه داود حـیدری،ص 7.

(31).ملوین دفلور و...پیشین،ص 276.

(41).همان،ص 176.

(51).همان.

(61).مجید محمدی،اخلاق رسانه‌ها،انتشارات نقش‌ و نگار،9731،ص 8.

(71).نقل از:مجید محمدی،پیشین،ص 9.

(81).ر.ک:شهید مرتضی مطهری،اسلام و نیازهای زمان(مجموعه آثار،ج 12،انتشارات صدرا،چاپ اول،1831، صص 433-253).

(91).کارل هوسمن،پیشین،ص 7.

(02).شن مک براید،یک جهان چندین صدا،ترجمه ایراج پاد،انتشارات سروش،چاپ دوم،5731،ص 081.

(12).قطعنامه(41)224(ب)مورخ 2591 شورای اقتصادی‌ و اجـتماعی سـازمان‌ ملل.

(22).ملوین دفلو،پیشین،ص 007.

(32).از جمله آثار منتشر شده برای این هم‌اندیشی که همگی در همان سال و از‌ سوی مرکز مطالعات و تحقیقات‌ رسانه‌ها منتشر شد،باید به موارد زیر اشاره‌ کرد:

الف-کارل هـوسمن،بحران‌ وجـدان،ترجمه‌ی داود حیدری

ب-نگاهی دیگر به اخلاق رسانه‌ای،مجموعه‌ای از مـقالات نـویسندگان خارجی

ج-رویکرد اخلاقی رسانه‌ها،مجموعه مقالات دینی و فقهی

د-ویژه‌نامه ‌‌فصلنامه‌ رسانه،ش 72

(42).ر.ک:دکتر محسن اسماعیلی،مقدمه کتاب«بحران وجدان»و سایر آثار متشر شده‌ی هم‌اندیشی.

(52).شماره 1/68632 مورخ‌ 57/11/81.

(62).دکتر کاظم‌ معتمدنژاد،میثاق اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری،فصلنامه رسانه،ش 43،تابستان 7731،ص 68.

(72).ر.ک:دکتر محسن اسـماعیلی،تعامل دیـن و رسانه از دیدگاه‌ حقوق،فصلنامه پژوهـشی دانـشگاه امام صادق علیه‌ السلام،ش 12،بهار 3831،صص 63-83.

(82).امام خمینی،صحیفه نور،ج 91،ص 422.

(92).همان،ج 31،ص 152.

(03).همان،ج 41،ص 69.

رسانه » شماره 66 (صفحه 30)

پایان مقاله